پیش از تو انقلاب یک خیابان بود با کافه‌هایش و کتاب‌هایی غریب با اندوه زنانی که گرسنگی‌شان را دف می‌زدند باصورت‌های پهن در آفتاب با صدای سردآلود مردی که داد می‌زد چایی... تو آمدی دست‌هایم را گرفتی تا در شلوغی انقلاب تا ولیعصر شوری بلال‌ها طعم دهانم را عوض کند که چهارشنبه‌هایم برود سمت امام‌زاده صالح سمت عکس‌های بغض‌آلود من تو بپرسی《گریه‌هایت برای چیست؟》 من به چشم‌هایت نگاه کنم و بیشتر اشک بریزم که پیش از تو من غریب بودم با عصرهای دو نفره که نمی‌دانستم خنده‌های یک زن می‌تواند نهفته در آواز خواندن مردی باشد @Aftab_gardan_ha