سر رفته باز حوصله‌ی برف روی بام چک چک چکانده اشک خداحافظی مدام چک چک چکیده بر تن رویای مرده‌ای بر خاطرات آلبوم خاک خورده‌ای هو هو بهار آمد و در خانه‌ام دوید خرگوش خواب‌های زمستانی‌ام پرید من هم بساط غصه و غم را به هم زدم رفتم به کوچه کودکی‌ام را قدم زدم رفتم به دیده‌بوسی گنجشک‌های بام فریاد می‌زدم که سپیدارها سلام گرم است گرم، معرکه‌ی بید و بادها رقص چنار، چهچهه‌ی خانه‌زادها آباد کرده بادِ بهاری حیاط را دستی ورق زده‌ست مرا خاطرات را یادش بخیر همهمه‌ی شهر قبل عید پا بر زمینِ گریه زدن موقع خرید یادش بخیر دغدغه‌ی خوب کودکی آن دامن پلیسه و کفش عروسکی دنیای کودکانه‌ی ما را احاطه کرد با جوجه‌های رنگی خود مرد دوره‌گرد یادش بخیر لی لی توی پیاده‌رو یادش بخیر گز گز پا، زخم کفش نو عطر بنفشه‌های تر از بارش مدام عطر نمور کاهگل روی پشت بام هر روز عصر، عطر بغل، عطر خوش خبر یادش بخیر ادکلن تی رز پدر یادش بخیر ترشی و شیرینی عجین یادش بخیر سینی کاهو سکنجبین تعبیر کودکانه‌ی هر اتفاق گنگ چون مرگ ناگهانی ماهی میان تنگ پر بود ظرف غصه‌ام از جای خالی‌اش یادش بخیر کودکی و خوش‌خیالی‌اش کم کم نهال کوچک اندوه قد کشید تقویم کودکی به سرانجام خود رسید آن شور و شوق آخر اسفند دود شد هی بود‌های قصه‌ی مادر نبود شد آه ای بهار حبس شده بین سررسید! برگرد اتفاقِ خوشِ روزهای عید! @Aftab_gardan_ha