مُثُلْ غار
#افلاطون - حقیقتی که از مرزهای زمان و جغرافیا می گذرد.
مُثُلْ غار افلاطون استعاره ای قدرتمند است که در کتاب هفتم اثر او، جمهوری، آمده است. افلاطون در این تمثیل تأثیر تربیت و فقدان آن را بر سرشت ما مقایسه می کند. می توان آن را تقریباً به صورت زیر خلاصه کرد.
۱. غار: افرادی را تصور کنید که تمام زندگی خود را در یک غار تاریک به زنجیر کشیده شده اند. آنها با یک دیوار خالی روبرو هستند و فقط می توانند سایه هایی را ببینند که بر روی آن قرار می گیرند. این سایه ها توسط اجسامی که از جلوی آتش پشت سر آنها عبور می کنند ایجاد می شود. زندانیان بر روی این سایه ها اسم می گذارند و آنها را واقعیت می دانند.
۲. سایه ها در مقابل اشکال واقعی: سایه ها بیانگر واقعیت محدودی هستند که ما از طریق حواس خود درک می کنیم. آنها بازنمایی دقیقی از دنیای واقعی نیستند. در مقابل، اشیاء خارج از غار، که توسط خورشید روشن می شوند، اشکال واقعی آن اشیاء را نشان می دهند - که از طریق عقل درک می شوند نه حواس.
ادامه …