من یه چفیھ عربی دارم ...
گمونم چهار پنج باری اربعین رفته کربلا...
به مزار سردار هم کشیده شده...
تو هیئت همیشه باهامه...
نمیدونم چه رازیه...
چه سریه...
نمیدونم...
ولی، وقتی میندازمش رو سرم بوی تربت میده...
وسط روضه که میندازمش رو سرم بی اختیار چشام میباره...