شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#عاشقانه_شهدا ✨♥️ خيلي مفصل با هم صحبت كرديم. آتشم خيلي تند بود. بيش از حـد خودم را مكتبي ميدانستم.
🌹 تابستان سال سوم دبیرستان، صبح های سه‌شنبه می رفتیم مسجد مهدیه همدان، برای خواندن زیارت عاشورا خیلی گریه می کردیم. اگر یک روزکم گریه می کردیم، تا فردا غصه دار بودیم. مصطفی بعضی وقت ها می گفت: تو نمی‌گذاری من گریه ام بگیرد بیا از هم جدا بنشینیم می رفت گوشه ای برای خودش گریه می کرد! 🌾 @AHMADMASHLAB1995