شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید) #فرهنگ_عاشورا قسمت سوم:
📚خاطرات شهید مدافع حرم راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید) قسمت اول: عظمت امام رضا <<علیه السلام>>: حدیثی از امام جواد(ع) آمده است که می فرمایند: <<یکی از اصحاب امام رضا (ع) در حال احتضار بود. امام رضا (ع) از او خواست شهادتین بگوید . او این کار را کرد و (چون در حال احتضار بود چشم برزخیش گشوده شده بود) سپس گفت:ای پسر رسول خدا اینک فرشتگان با درودها بر شما سلام می کنند و مقابل شما ایستاده اند،اجازه بدهید بنشینند . حضرت فرمود:ای ملائکه پروردگار،بنشینید سپس حضرت به آن مریض فرمود:از ملائکه بپرس آن ها دستور دارند که در حضور من بایستند؟ مریض پرسید و آن ها گفتند:اگر همه ی فرشته های خداوند در حضور شما باشند،به احترام شما خواهند ایستاد و تا شما اجازه ندهید نخواهند نشست ، خداوند به آن ها دستور داده است>> 📚(بحار الانوار ج ۴۹ ص ۷۲) و این گوشه ی کوچکی از عظمت،جلال و جبروت حضرت ابوالحسن، زین المؤمنین ثامن الحجج علیه السلام است ‍من از کودکی،علاقه ی خاصی به امام علی ابن موسی الرضا(ع) داشتم همیشه در دعاهایم زیارت حضرت را در دنیا و شفاعتش را درآخرت از خداوند طلب می کنم همیشه مشتاق زیارت ایشان بوده ام واقعاً انیس نفوس هستند و انسان در حرمشان احساس انس و الفت می کند نیز از همان اوایل نوجوانی عشق و علاقه ی بی اندازه ای به امام رئوف،قره العین المومنین(نور چشم مومنان)،غریب الغربا،امام رضا (ع) داشت و همیشه به دوستانش می گفت من را به نام غریب.طوس صدا کنید ✍ماه علقمه @AhmadMashlab1995