#داستانک
◀️ چاله ▶️
روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد...
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!
یک یوگیست به او گفت این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند و در واقعیت وجود ندارند!!!
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پیدا کند.
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که خواستن توانستن است!
یک فرد خوشبین به او گفت: ممکن بود پاهات رو از دست بدی!
سپس فرد بی سوادی که از آنجا می گذشت دست او را گرفت و از چاله بیرون آورد!
⚠️تفاوت است میان آن که می تواند و انجام می دهد و آن که نمی تواند و انتقاد می کند.
@AHMADMASHLAB1995