🔺امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه آلاف التحیه و الثناء بعد از ظهرها در آن هوای گرم عربستان، شمشیر را حمایل میکردند و در کوچه ها میگشتند تا اگر کسی به کسی ظلم میکند به داد مظلوم برسند. یک روز حضرت به کسی برخوردند که وظایف مرد نسبت به زنش را نمیدانست و به گمانش زنی که در خانه آورده است برده خریده است. نمیدانست که زن یک حقوقی دارد، مرد هم یک حقوقی دارد. لذا بعد از دعوا کرده و زنش را زده بود و از منزل بیرون کرده بود، گفته بود: اگر در خانه بیایی سرت را از بدنت جدا میکنم. زن هم در این هوای گرم چه کار کند؟
🔹 محضر امیرالمؤمنین علیه السلام رفت، و از شوهرش شکایت کرد. حضرت در خانه او آمدند در زدند، آن مرد جلو آمد و گفت: چه میخواهی؟ - امیرالمؤمنین× را نمیشناخت.- فرمودند: چرا به زنت ظلم کردی؟ گفت: به تو چه مربوط؟ حالا که آمده شکایت من را به تو کرده است، سرش را از بدنش جدا میکنم. وقتی این حرف را زد، حضرت شمشیر را کشیدند. مردم جمع شدند و به آن جوان گفتند: می¬دانی ایشان کیست؟ ایشان امیرالمؤمنین علیه السلام است. آن جوان روی پاهای حضرت افتاد، و عرض کرد: یا علی! من غلط کردم. و خلاصه آن جوان را از منکری که مرتکب شده بود باز داشتند. اهل بیت با احترام نهی از منکر میکردند داستانهای متعددی از ایشان نقل شده است.
آیت الله
#ناصری ره
✳️
@Akhlagh_Et