🌹 شهیدسیّدجوادموسوی🌹 خسته از سر کار برگشته بودیم که سیدجواد گفت: بابا! دیگه کار ساختمون تموم شده، اگه اجازه بدین میخوام برگردم جبهه. گفتم: پسرم! تو به اندازه خودت خدمت کردی، بذار اونایی برن جبهه که نرفتن. سیدجواد ساکت شد. وقت اذان جانمازم رو باز کردم تا نماز بخونم، اما پسرم اومد جانمازم رو جمع کرد و گفت: این همه بی‌نماز هست، اجازه بدین کمی هم بی‌نمازها نماز بخونن. دیگه حرفی برا گفتن نداشتم. سیدجواد خیلی زیبا و سنجیده جواب اون حرفم رو داد. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🏴@Alachiigh