*شهیدی که با دهان روزه به شهادت رسید*🕊️
*شهید حمید رضا دستگیر*🌹
تاریخ تولد: ۳ / ۱ / ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۱۵ / ۲ / ۱۳۶۷
محل تولد: ایلام
محل شهادت: قلاویزان
🌹همرزم← *حمید همیشه و در هر زمانی از شبانه روز🌙 رزمنده ها رو با وجود خطر در بین راه سوار ماشین میکرد*🍂من بهش تذکر دادم که این کار خلافه🥀حمید هم یه داستان برام تعریف کرد *واز من قول گرفت تا روزی که زنده ام برای کسی تعریف نکن*🍂 او گفت: یه روز هنگام غروب در منطقه عمومی دهلران کنار جاده🍃 *به یه بسیجی که شال سبز رنگی به گردنش بود برخوردم* توقف کردم واونم سوار شد
انگار که منو میشناخت🍂 *منو به اسم صدا زد‼️ و یه سری از مشخصات شخصیمو گفت‼️بعدش هم گفت:من سید مهدیام بسیجی های منو هر کجا دیدی سوار کن و نگران نباش*بعدش هم بهم دست داد🍃 و از ماشین پیاده شد *گرمای دستشو حس کردم
وقتی به خودم آمدم هر چه اطرافمو نگاه کرده کسی رو ندیدم‼️یا صاحب الزمان (عج)*
این فرمانده *در ماه مبارک رمضان🌙 و با زبان روزه در حالی که سرگرم خنثی کردن مین بود🥀بر اثر انفجار مین به شهادت رسید
شدت انفجار به حدی بود که پیکر مبارکش متلاشی شده بود* با وجود این که *بدنش تکه تکه شده بود🥀اما با خنده ای بر لب✨ به ملکوت اعلی پرواز کرد