وصیت نامه شهید علی حیدری بسم رب الشهداء و الصدیقین بنام خدای آفریننده جهانیان ، بنام او که همه موجودات در برابرش خاشع و خاضع هستند ، به نام خدای عشاق و درلسوخته ، آن خدایی که همه چیزمان از آن اوست . هر خوبی از او و هر بدی از اوست . بنده حقیر وصیت نامه ای به آن صورت که بخواهم اموالم را تصفیه کنم ندارم زیرا از این مال دنیا هرچه داشته ام یا در راه خدا بخشیده ام و یا به خاطر خدا نگه داشته ام که دیگران استفاده کنند ولی خواستم چند کلمه ای با عالم مادی سخن بگویم ، ای دنیا بدان که انتهای راه هایت جهنم و مسیر راه هایت پر از درندگان وحشی است که به تدریج روح انسان را می خورند تا بلاخره انسان را به از حیوان پست تر می کنند . فقط کاروان عشق است که رو به سوی جانان می رود و خدا را شکر می کنم که بلاخره نام من را در دفتر عاشقان حسین ( ع ) نوشته اند . برادران مسجد چیزهایی را که می نویسم عمل کنید . دعا ها را زیاد بخوانید و هرچه با شکوه تر برگزار شود در نماز جماعت حتما شرکت کنید . برای مقابله با شیطان دوشنبه و پنج شنبه روزه بگیرید . نماز شب را حتما بخوانید و یک مربی برای خود جهت مسیر الی الله انتخاب کنید و بدان به شرطی قبول می شوی که به چیزهایی که می شنوی عمل کنی . آنقدر حرف بزنید که می توانید عمل کنید و بار دیگر برادران عزیزم یک وصیت نامه به شما دارم آن اینکه زود و خیلی زود کوله بار عشق را ببندید زیرا من می ترسم شما ها جابمانید . بدانید که شیطان همه جا حتی در خون انسان هست از خدا بترسید . به خانواده ام توصیه کنید هر وقت برای من خواستند گریه کنند به یاد قاسم امام حسین ( ع ) گریه کنند و هر وقت به یاد غریبیم افتادند ، یاد حسین بیفتند . دوست دارم مانند رفقای شهیدم جنازه ام را حسین کفن و و در بیابان های کربلا به خاک بسپارند . پدر و مادر و اهالی خانواده عزیزم برای گناهان من دعا کنید ، چون من همه عمرم را در گناه به سر بردم بجز آن مدتی که خود را به دست خدا سپرده بودم . شما نیز خود را به دست خدا بسپارید زیرا اوست پرورش دهنده ما " و ان النفس لاماره و بالسوء الاما رحم ابی " ای خدا بنده تو آمد ، مرا در آغوش خود گیر که همانا تویی اول و آخر ما ، خدا تو می دانی که من به خاطر بهشت نیامده ام ، بهشت تو مال آنهایی که خدارا به خاطر عبادت و از ترس جهنم گناه نمی کنند . الله من ، وای معشوق من بنده تو دیگر در عشق تو سوخت آنقدر در وصالت سوختم تا منیت و شیطان را بوسیله آتش عشق ذوب نمودم آنگاه رو به سوی جانان کردم خدایا مرا دیگر زندگی شیطان بس است من تو را می خواهم چه کنم ؟ من به آن زنده ام که روزی پیش تو می آیم و اگر این طور نبود خیلی پیش از این ها مرده بودم ، الله من گناهانم را به وسیله حسینت پاک نمودم و از دریای پر تلاطم مادیات بوسیله کشتی حسینت پاک نمودم و از دریای پر تالاطم مادیات به وسیله کشتی حسینت گذشتم . الله من دوستت دارم چه کنم ؟ الله دیگر اگر مرا به جهنم ببری آتش احساس کوچکی می کند در برابر آتش سوزش و عطش و تب هجران درون من . اری هر کس خود را به چیزی دلخوش کرده است ، بنده عاصی هم خود را به خدا دلخوش کرده ام ، من خیلی کمتر عطرخریده ام زیرا هر وقت بوی عطر می خواستم از ته دل می گفتم حسین جان آنوقت هوا پر عطر می شد . برادران مواظب خود باشید مواظب شیطان باشید که شیطان خیلی باهوش تر از این حرف هاست . مطالعه کنید . کتابهای شهید دستغیب را به عموم برادران توصیه می کنم و هیچگاه راضی نخواهم بود کسی بدون تفکر در راهم برایم گریه کند هرگاه خواستید برایم گریه کنید برای چیزی که من همیشه برایش گریان بودم ، گریه کنید و وقتی به یادم افتادید یک حمد و سه سوره توحید برای شهداء با یک صلوات ختم کنید . همیشه با وضو باشید ، قرآن بخوانید . حجاب ها را از قلب خود بردارید تا با عالم غیب ارتباط داشته باشید و اسرار غیبی را بدانید و ببینید ، نگاه های خود را کنترل کنید تا بتوانید حسین و ائمه شهداء را ببینید و زیارت کنید . بینی خود را از بوهای حرام نگه دارید تا بوی حسین ( ع ) و عشق را بشنوید و با زبان خود غیبت نکنید و تهمت نزنید تا بتوانید با مولایتان صحبت کنید . بنده با این که چند سطر نوشته ام اما باز هیچ ننوشته ام . و این کار من مانند این است که بخواهند یک اقیانوس بی کران را در یک قاشق جای دهند . خلاصه راه بنده را در این چند کلمه نمی توان یافت بنا بر همین سعی کردم در زندگیم با اعمال خود مردم را به راه راست هدایت کنم . پس در بنده فکر کنید . ای خانواده عزیزم افتخار کنید که فرزند شما به آرزوی خود و معشوق خود رسید برایم دعا کنید ، نمی گویم برایم گریه نکنید ولی بیشتر دوست دارم گریه با تفکر زیاد همراه باشد چون نمی توانم تا سالیان سال وصیت نامه خود را طول دهم و یک ورق سفید هم باقی نگذارم ناچارا وصیت نامه را قطع و از خدا توفیق علم و عمل همراه با عشق را می خواهم و می خواهیم . " امام را دعا کنید "