روز جمعه فردای اعتکاف توی خونه دراز کشیده بودم خستگی اعتکاف یه طرف فشار مالی که برامون ایجاد شده بود طرف دیگه فشار اینقدر زیاد بود که نمیدونستم به کدوم یکی فکر کنم ولی یه چیز بیشتر از همه اذیتم می‌کرد اونم بچه هایی که این سه روز خیلی زحمت کشیده بودن ای کاش میتونستم ازشون یه تشکری بکنم سریع از این فکر عبور کردم 😅 آخه یکی دو نفر نبودن که پنجاه نفر هستن 🤯 ولش کن... بگذریم... توی همین حال و هواها بودم که یهویی گوشیم زنگ خورد یکی از عزیزانی که همیشه بهمون لطف داشتن آقای آریانی خداقوت من پای هر عکسی که از خادم هاتون دیدم اشک ریختم و حال من رو زیر و رو کردن نمیخواین براشون برنامه ای داشته باشید من یه هزینه ای میزنم🥺 فقط لطف خرج بچه ها بشه تمام...😔 میتونستم راضی شون کنم که بدهی داریم و مقروضیم ولی گفتم این حق بچه هاست 🌹 این حق اخلاص شونه که نه از مشهد از هزار کیلومتر آن طرف تر گوشی من زنگ بخوره و همچین رزقی براشون بیاد طوبی لکم و هنیئا لکم 🌱🌿 مزد واقعی رو امام زمان بهمون میده ❤️ •|اطلاع از برنامه های جامع مسجد المنتظر|• ✋ @Almontazar_Mashhad