💠 چرا درفش يمنى از درفش خراسانى هدايت بخش ‏تر است؟ 🔶 تحلیلی فوق العاده از شیخ علی کورانی ❌ این متن ، قریب به ۲۰ سال پیش نوشته شده. 🔷 در حالى‏ كه درفش خراسانى و درفش‏هاى اهل مشرق بطور كلى به درفش هدايت، توصيف شده و كشته‏ شدگان آنها شهيد محسوب مى ‏شوند و خداوند دين خود را بوسيله آنان يارى مى ‏نمايد .. با آنكه تعداد نسبتا زيادى از ايرانيان وزيران و مشاوران حضرت مهدى (ع) و ياران خاص او خواهند بود، كه از جمله آنان فرمانده نيروهاى ايرانى، شعيب بن صالح است كه امام مهدى (ع) وى را بسمت فرماندهى كل ارتش خود بر مى‏ گزيند و با آنكه نقش ايرانيان، در زمينه‏ سازى قيام حضرت مهدى (ع) در تمام سطح‏ها، نقش وسيع و فعّالى است وآنگهى آنان با قيام و فداكاريهاى خود، كه آغاز نهضت حضرت مهدى (ع)، بوسيله قيام آنان خواهد بود، برترى خاصى دارند و ما آن را در نقش آنان در دوران ظهور بيان خواهيم كرد. بنابراين چرا انقلاب يمنى و درفش وى هدايت ‏بخش ‏تر از ايرانيان و درفش آنهاست؟ ممكن است دليل آن، اين باشد كه سيستم ادارى كه يمنى در رهبرى سياسى و اداره يمن بكار مى ‏برد صحيح‏تر و از لحاظ سادگى و قاطعيت به روش ادارى اسلام نزديك‏تر باشد. در حاليكه دولت ايرانيان از پيچيدگى و دوباره ‏كارى و شائبه ‏هايى بركنار نيست، بنابراين تفاوت بين اين دو تجربه فرمانروائى به طبيعت سادگى و قبيله‏ اى جامعه يمن و طبيعت وراثت تمدن و تركيب جامعه ايرانى بر مى ‏گردد. و ممكن است انقلاب يمنى از اين ‏رو هدايت ‏بخش‏ تر بشمار آيد كه سياست و دستگاه اجرائى آن قاطع باشد. و نيروهاى مخلص و مطيع در اختيار داشته باشد و پيوسته رسيدگى شديد نسبت به آنها كند، البته اين همان دستور العملى است كه اسلام به اولياء امور مى‏ دهد كه با كارمندان و كارگزاران خود عمل نمايند چنانكه در منشور امير مؤمنان (ع) به مالك اشتر استاندار و نماينده امام در مصر مى‏بينيم و همانطور كه در صفات حضرت مهدى (ع) آمده است كه «نسبت به كارگزاران و كارمندان خود سختگير و نسبت به بينوايان مهربان مى‏ باشد» در حاليكه ايرانيان براساس چنين سياستى عمل نمى‏ كنند، مسئول مقصّر، يا خيانتكار نسبت به مصالح مسلمانان را در ملأ عام، جهت عبرت سايرين مجازات نمى‏ كنند. زيرا مى ‏ترسند اين عمل باعث تضعيف دولت اسلامى كه مظهر موجوديت اسلام است گردد. و احتمال دارد، درفش يمنى از اين جهت هدايت‏ كننده ‏تر باشد كه در ارائه طرح جهانى اسلام رعايت عناوين ثانوى فراوان و ارزيابى ‏ها و مفاهيم كنونى (و مقررات بين المللى) را نمى‏كند. در حاليكه انقلاب اسلامى ايران معتقد و ملزم به رعايت آنهاست. امّا آنچه بعنوان دليل اساسى، پسنديده است اين است كه انقلاب يمنى اگر هدايت‏گرى بيشترى دارد به اين دليل است كه مستقيما از رهنمودهاى حضرت مهدى (ع) برخوردار مى ‏گردد و جزء لاينفك قلمرو و طرح نهضت آن حضرت شمرده مى ‏شود، همچنين يمنى بديدار حضرتش نائل مى ‏شود و كسب شناخت و رهنمود مى‏ كند. مؤيد اين امر روايات مربوط به انقلاب يمنى ‏هاست كه رهبر انقلاب يمن يعنى شخص يمنى را مى‏ ستايد و با اين عبارات توصيف مى‏نمايد: «بسوى حق هدايت مى ‏كند» و «شما را بسوى صاحبتان مى ‏خواند» و اينكه «براى هيچ مسلمانى سرپيچى از آن جايز نيست و كسى كه چنين كند اهل آتش خواهد بود» ... امّا انقلاب زمينه ‏ساز ايرانيان در روايات آن بيش از ستايش رهبران آن، ستايش از عموم گرديده است، مانند ياوران درفش‏هاى سياه و اهل مشرق و قومى از مشرق بجز، شعيب بن صالح كه با توجه به روايات، نسبت به بقيه فرماندهان درفش‏هاى سياه، امتياز و برترى ويژه ‏اى دارد و پس از آن سيد خراسانى و سپس مردى از قم مورد ستايش قرار گرفته است. أخبار مؤيّد اين معناست كه انقلاب يمنى به نهضت ظهور امام (ع) نزديكتر است تا انقلاب زمينه‏ ساز ايرانيان، حتى اگر فرض كنيم يمنى قبل از سفيانى قيام مى‏ كند يا آنكه يمنى ديگرى زمينه‏ ساز يمنى وعده داده شده مى ‏باشد. در حاليكه انقلاب ايرانيان بدست‏ مردى از قم كه سرآغاز نهضت و قيام حضرت مهدى (ع) مى ‏باشد كه «آغاز آن از مشرق است» و فاصله بين شروع انقلاب آنها و بين خراسانى و شعيب بيست يا پنجاه سال و يا آنچه خدا اراده كند، بطول مى ‏انجامد ... و آغاز چنين انقلابى بر پايه اجتهاد فقهاء و نمايندگان سياسى آنان قرار دارد و از موقعيتى پاك و خالص آنگونه كه انقلاب يمنى بطور مستقيم از ناحيه امام مهدى (ع) رهنمود يافته، بهره‏ مند نيست. 🔻 عصر ظهور، ص: 161 ـ 162 ✅ @Aminikhaah