💠 🔶بخش ششم 🔶رهبری با بغض روایتی را از اخلاص یک رزمنده همدانی تعریف می کردند که او گفته بود اگر ميخواهی از سيم خاردار [ دشمن] رد شوی، اول بايد از سيم خاردار نفست عبور كنی. حضرت آقا با گریه می گفتند تا وقتی اسیر خودمانیم نمی توانیم کاری بکنیم. وقتی درگیر خودمان هستیم باری را نمی توانیم برداریم . موجی نمی‌توانیم ایجاد کنیم. همه اش درگیر این هستیم که خودم چه می شوم؟ خانواده ام چه می شود؟ بچه ام چه می شود؟ ملکیتم چه می شود؟ اخلاق و عرفان مگر چیزی غیر از اینهاست که ما را از تعلقات عبور دهد؟ شاگرد امام صادق(ع) است اما می گوید من علم را می خواهم ، ببینید امام به او چه می فرماید؛ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَةَ الْعُبُودِیَّةِ «پس اگر طالب علمی اول در نفس خودت حقیقت عبودیت را جست و جو کن » عنوان بصری آمده است و میگوید من می خواهم عالِم شوم ، حضرت به او می گوید برو آدم شو! «حَقِیقَةَ الْعُبُودِیَّةِ» علم می خواهی برو بنده شو! اصلا علم گرفتنی نیست. لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ «علم به آموختن نیست. علم نوری است که در قلب کسی که خدا بخواهد او را هدایت کند قرار می گیرید» علم مدرسه و کلاس ندارد علم نوری است که خدا باید در وجود تو بیندازد. فقط باید زمینه اش را ایجاد کنید، آن هم این است که حقیقت عبودیت را در خود ایجاد کنید. حالا حقیقت عبودیت چگونه در شما ایجاد می شود؟ اینجاست که می فرماید اگر این کار را انجام دهید در واقع اولین درجه تقوا را به جا آورده اید « فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ التُّقَى » آن چه کاری است؟ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ «این که عبد برای خود در مورد آنچه که خدا به وی سپرده است مالکیتی قائل نباشد؛ چرا که بندگان مالکیتی ندارند؛ بلکه همه اموال را مال خدا می بینند و آن را در جایی می نهند که خدا امر کرده است.» این که برای خودش قائل به مِلکیت نباشد. اگر اینطور بودی علم به تو داده می شود. اینجاست که میفهمید چرا به امام حسین(ع) می‌گوییم «اباعبدالله». امام حسین است که عبدالله را تربیت می‌کند و این تربیت در پیاده روی اربعین صورت می گیرد! اینجا عبودیت نمایش داده می شود چراکه تمام مِلکیت ها از بین می‌رود و تمام جایگاه ها و انانیت های افراد زیر پا گذاشته می شود! با لباسی که اگر یک آستینش چروک بود بیرون نمی رفتیم ، الان یک هفته است به تنمان است و اصلا به آن توجه هم نمی کنیم. آن بهداشت و نظافتی که بخواهد از آن "حضرتِ من" بیرون بیاید مفت نمی ارزد. گفته اند ، «النظافة من الإيمان» مرتب بودن به خاطر خدا اگر باشد ارزش دارد ، اگر برای خود نمایی و جلوه گری باشد چه سودی دارد!؟ باید بگویی چون او دوست دارد من این کار را انجام می دهم ، اگر به خاطر خدا باشد ، نظافت ایمان است ، باید نگاهت این باشد که برای یک شیعه کسر شأن است خودش آلوده و نامرتب باشد ، و یا برای زائر امام حسین(ع) زشت است ، آشغال بریزد و شهر امام حسین را کثیف کند. البته زائر امام حسین(ع) تنها زائریست که ایراد ندارد با غبار راه و لباس چروک به زیارت بیاید ، بقیه زیارت ها باید مرتب بود و غسل داشت و عطر زد. اما برای امام حسین(ع) هم این را داریم که مرتب باش و غسل کن و هم آن را که با آلودگی و غبار راه بیا. لذا روز اربعین جفت این زیارت ها محقق شد. در اربعین اول بعد از شهادت اباعبدلله دو گروه زائر به کربلا آمد؛ یکی جابر بن عبدلله انصاری و یکی هم حضرت زینب! جابر در آب فرات غسل کرد ، لباس احرام پوشید و لبیک گویان به سمت مزار اباعبدلله آمد. دیگری هم زینب کبری بود که او خسته و با غبار راه آمد! پس برای امام حسین (ع) هر دو زیارت سفارش شده است. 🔔 @Aminikhaah_Media