💠 🔷 جلسه هفتم 🔶 بخش دوم 🔷 کسی که می‌خواهد کنار امیرالمومنین باشد شرطش همین است. (ما منا الا مسموم او مقتول) ما اهل بیت را یا مسموم می‌کنند یا می‌کشند. اصل قاعده و ماجرا این است و غیر از این نمی شود. حالا اگر قضیه این است باید چه کار کرد؟ کار که سخت می شود می فرماید: ( اعرف الحق تعرف اهله )، حق را بشناس سپس ببین چه کسی اهل حق است. ابتدا باید حق را تشخیص داد اگر حق را تشخیص دادیم اهل حق را هم می توانیم تشخیص دهیم. دیگر عناوین افراد ما را فریب نمی دهد بلکه میتوانیم تشخیص دهیم که فلان آقا 40 درصد اعمالش حق است و فلانی 20 درصد و.. ؛ شاخص ما قرآن و اهل بیت هستند. علاوه بر آن طبق روایات در دوره ی آخرالزمان باید از مرجع عادل و باتقوا که اهل هوی و هوس نباشد، تقلید کرد، واجب است که تقلید کنیم. به چه معنا ؟ به این معنا که ما میخواهیم از شمای مرجع، حرف قرآن را بشنویم، اگر روشن شود که جایی خلاف قرآن سخنی گفتید نه تنها به آن عمل نمی کنیم بلکه شما نیز از صلاحیت تقلید ساقط می شوید. در همین انقلاب خودمان نمونه هایی از این دست داشتیم که منحرف شدند و بعد از انحرافشان مردم آن ها را کنار زده و طرد کردند. شخصی به نام "شلمغانی" که دستیار نائب سوم امام زمان بود ، بعد از به زندان افتادن حسین روح نوبختی، ایشان مراجعان را به شلمغانی ارجاع دادند اما بعد از مدتی ادعا کرد که نائب حقیقی خود اوست و سپس ادعای امامت و نبوت و در آخر هم ادعای الوهیت کرد! امام به شیعیانشان نامه نوشتند و در آن نامه 3 بار این شخص را لعنت کردند و درباره آن به شیعیانشان هشدار می دهند. درست است که تا چند روز پیش نائب امام بود، اما اینگونه نیست که اگر یکی به عنوان نائب انتخاب شد تا آخر بماند. بلکه اگر از حق عدول کرد کنار گذاشته می شود. حق را باید تشخیص داد، باید مدام خودمان و دیگران را با شاخص حق بسنجیم تا مبادا از آن عدول کنیم. اگر اطرافیانمان از حق منحرف شدند تذکر بدهیم، نباید نگاه کنیم که کجا شلوغ تر است و چه رسمی بین مردم رایج تر است. این اشتباه است که هر چه بیشتر طرفدار داشت همان حق و درست باشد، دنبای اکثریت بروی وارد جهنم میشوی! آیه قرآن گزارش می دهد اکثر مردم مسیرشان بر اساس پیروی هوای نفس است. اگر ما نیز بخواهیم به دنبال این اکثریت که در پی هوای نفسشان هستند حرکت کنیم، عاقبت به شر خواهیم شد: وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُون ؛ اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه مى كنند (زيرا) آنها تنها از گمان پيروى مىنمايند، و تخمين و حدس (واهى) مىزنند. (انعام/116) در دوران امام رضا ع فتنه هایی پدید آمد که سرمنشا آن ها عده ای به نام "واقفین" بودند، آن ها معتقد بودند امام کاظم ع از دنیا نرفته اند بلکه غیبت کرده و ایشان همان مهدی موعودند، بنابراین امام رضا ع را به عنوان امام بعدی قبول نداشتند؛ این اعتقاد آن ها هم دو دلیل داشت ، یکی اینکه در زمانی که امام کاظم ع در زندان بودند مقداری پول از ایشان دست این جماعت بود و بعد از شهادت امام از آنجایی که نمیخواستند پول ها را برگردانند گفتند که امام وفات نکرده بلکه غیبت فرموده و بازمی گردند و بعد از بازگشتشان پول ها را به دست خودشان می دهیم! دلیل دیگرشان آن بود که امام رضا ع تا سن 48 سالگی بچه دار نمیشدند و همین باعث شده بود که به ایشان خرده بگیرند که شما چگونه امامی هستی که تا این سن بچه دار نشده ای؟حتی بعد از بچه دار شدنشان هم برادران ایشان گفتند شاید بچه کسی دیگر را آورده باشی! شخصی را به عنوان قیافه شناس آوردند و به امام عرض کردند شما بیرون خانه باشید تمام فامیل در اتاقی جمع شدند و امام جواد ع را وسط قرار دادند قیافه شناس همه را تک تک بررسی کرد و گقت بچه هیچ کدامتان نیست، فرزند آن آقایی است که بیرون از در مشغول باغبانی بود(امام رضا ع )، امام رضا ع با چنین شرایطی روبه رو بوده اند آنگونه حرف های مردم و بستگانشان را می شنیدند و در راه خدا تحمل می کردند ، لقب "غریب الغربا" هم که به ایشان می دهند برای دوران خود ایشان است که تک و تنها بودند. 🔔 @Aminikhaah_Media