💠 🔷 جلسه هفتم 🔶 بخش سوم 🔷امام رضا ع سخنرانی بسیار زیبایی دارند. ایشان میفرمایند پیامبر ص که از دنیا رفتند عده ای خواستند نور خدا را خاموش کنند اما خدا نگذاشت و نور خودش را با امیرالمومنین ع ادامه داد. همانطور بعد از وفات پدرم موسی بن جعفر ع ، علی بن ابی حمزه و اصحابش خواستند نور خدا را خاموش کنند، اما خدا نخواهد گذاشت. ایشان فرمودند اهل حق و اهل باطل تفاوتی دارند و آن هم این است که اهل حق اگر یک نفر از میان آن ها کم و یا یک نفر به آن ها اضافه شود ناراحت و خوشحال نمی شوند ، زیرا نسبت به حق یقین دارند و حق را می شناسند ، اما چون اهل باطل در شک هستند چشمشان به این است که یک نفر به آن ها اضافه شود و یا مبادا یک نفرشان کم شود: وَقَفَ عَلِيٌّ أَبُو الْحَسَنِ فِي بَنِي زُرَيْقٍ فَقَالَ لِي وَ هُوَ رَافِعٌ صَوْتَهُ يَا أَحْمَدُ قُلْتُ لَبَّيْكَ قَالَ إِنَّهُ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَهَدَ النَّاسُ فِي إِطْفَاءِ نُورِ اللَّهِ فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَلَمَّا تُوُفِّيَ أَبُو الْحَسَنِ ع جَهَدَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ وَ أَصْحَابُهُ فِي إِطْفَاءِ نُورِ اللَّهِ فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ إِنَّ أَهْلَ الْحَقِّ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهِمْ دَاخِلٌ سُرُّوا بِهِ وَ إِذَا خَرَجَ عَنْهُمْ خَارِجٌ لَمْ يَجْزَعُوا عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ عَلَى يَقِينٍ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ إِنَّ أَهْلَ الْبَاطِلِ إِذَا دَخَلَ فِيهِمْ دَاخِلٌ سُرُّوا بِهِ وَ إِذَا خَرَجَ عَنْهُمْ خَارِجٌ جَزِعُوا عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ عَلَى شَكٍّ مِنْ أَمْرِهِمْ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْمُسْتَقَرُّ الثَّابِتُ وَ الْمُسْتَوْدَعُ الْمُعَارُ (بحارالانوار، ج48، ص261)؛ وقتى پيامبر اكرم از دنيا رفت مردم كوشيدند نور خدا را خاموش كنند ولى خدا امتناع ورزيده جز اينكه نور خود را بوسيله امير المؤمنين تكميل نمايد. پس از درگذشت حضرت موسى ابن جعفر ، على بن ابى حمزه و اصحابش كوشش كردند كه نور خدا را خاموش كنند ولى خدا نور خويش را تكميل ميكند، اهل حق وقتى يك نفر با آنها همآهنگ شود خوشحال مي شوند، ولى وقتى كسانى از ميان آنها خارج شد ناراحت نميشوند چون در دين و اعتقاد خود يقين دارند. اما پيروان باطل وقتى كسى وارد آنها شود شاد ميشوند، اگر كسى از ميانشان خارج شود ناراحت ميگردند. چون در اعتقاد خود شك دارند. خداوند عزّ و جل ميفرمايد: فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ آنگاه حضرت ابو عبد اللَّه فرمود: ايمان مستقر ثابت است و ايمان مستودع عاريه و امانت است. این روایت معیار بسیار خوبی برای سنجش ماست. زمانی که کسی از گروهمان ، هیاتمان و ... می رود آیا به مسیرمان شک میکنیم؟ آیا سست می شویم؟ و یا آنکه حق را می شناسیم و بر آن استوار میمانیم؟ دیگر تاسف خوردن ندارد ، در اینجا آیه قرآن هم همین را می فرماید: ... وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِين ؛ ...ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده، (نه تنها مايه بيدارى آنها نمىگردد، بلكه) بر طغيان و كفر بسيارى از آنها مىافزايد. (مائده/68)؛ بنا بر اين، از اين قوم كافر، (و مخالفت آنها،) غمگين مباش. خطاب به پیامبر می فرماید: برای کافرین تاسف نخور که جهنمی شدند، ارشادشان بکن ، اما اگر نیامدند ، به درک! لکم دینکم و لی دین (سوره ی مبارکه کافرون) 🔔 @Aminikhaah_Media