خربزه‌ها را از مغازه خودمان خریده‌اند، اگر خواستید باز هم داریم ... 📝 در تاریخ آورده‌اند که : در عصر ناصری، مرسوم بود که ناصرالدین‌شاه، یک روز از ایام رمضان المبارک را به علما و طلاب افطاری می‌داد. سالی به سبب جنایتی که کرده بود، علما و روحانیون بر آن شدند که به نشانه انتقاد و اعتراض در افطاری او حاضر نشوند تا درس عبرتی برای وی باشد. بدین جهت اطرافیان ناصرالدین شاه دستپاچه شده، برای آنکه به شاه بر نخورد و هر چه زودتر قضیه خاتمه یابد، تصمیم گرفتند عده‌ای ظاهرالصلاح را اجیر کنند، تا به جای طلاب و علما در آن مجلس حاضر شوند. از جمله آنکه خربزه فروشی را که هیکل و چهره‌ای علمایی داشت، لباس روحانیت پوشاندند و به عنوان عالم بزرگ در آن مجلس افطاری حاضر ساختند. طلاب و علمای ساختگی، پس از صرف افطاری، عازم رفتن شدند، در همین گیر و دار، ناصرالدین شاه پاره‌ای از خربزه را خورد و از شیرینی آن بسیار تعریف کرد. آن آیت الله که در اصل خربزه‌فروش بود، با چهره‌ای جدی گفت: « خربزه‌ها را از مغازه خودمان خریده‌اند، اگر خواستید باز هم داریم » @AmirGrali