بسم الله الرحمن الرحیم شبهای جمعه ، دل هوای کربلا دارد نایم به یادِ نینوا چون نی ، نوا دارد شبهای جمعه ، باب قبله ، دست بر سینه لبیک گفتن بر حسین ، الحق صفا دارد شبهای جمعه ، هر نبیّ و هر ولیّ حق رو جانب کرب و بلای ، پُر بلا دارد شبهای جمعه ، هر یک از آن اولیا الله عرض ارادات بر عزیزِ مصطفی دارد شبهای جمعه ، ذات حق هم زائرش گردد بس آبرو پیشِ خدا ، خونِ خدا دارد شبهای جمعه ، در حرم با یاد فرزندش بزم عزایی حضرت خیر النسا دارد شبهای جمعه ، فاطمه با آهِ سوزانش شورِ نشوری در دیارِ طف ، به پا دارد شبهای جمعه ، زائرینش را دعا گوید آن کُشته ای کز خونِ او ، قرآن بقا دارد شبهای جمعه ، خوش بحال آنکه در آغوش گیرد ضریحش را و حال التجا دارد شبهای جمعه، خوش بحال زائری که رخ بر مرقدش از قسمتِ پایینِ پا دارد دل بُرده از هفت آسمان با آن همه رفعت شش گوشه ای که خامس اهل کسا دارد پا از حرم، ننهاده بیرون ، کامِ دل گیرد درتحتِ قُبّه ، هر که زیر لب ، دعا دارد در تربتش باید شفا را جست ، دین این است شافی ، به دشت کربلا ، دار الشفا دارد ای اهل عالم من یقین دارم یقین دارم مولای مظلومم به هر دردی ، دوا دارد روزِ الست او دست از جان شست و پیمان بست بس ابتلا از وعدة قالوا بلی دارد حُکمِ شفاعت را به نقدِ جان خرید از دوست سودی کلان بر شیعه این بیع و شرا دارد هنگام جان دادن چنین می گفت جانان را دارم رضا بر هر چه ذاتِ حق ، رضا دارد ناموسِ او آمد اسیرِ خصم تا در حشر ناموس شیعه ایمن از خشمِ خدا دارد نفرین به ما گر این عنایت را بریم از یاد هر کس نکرد از او حیا ! آیا حیا دارد ؟ سردارِ حق گویان و حق جویان عالم بود کز کین سرِ نیزه ، سری از تن جدا دارد همچون هلالِ ماه ، بر پیکر ، نشانی ها از نعل های تازة آن اسب ها دارد تن را نمی گویم! نمانْد از پیرهن، چیزی انگشتر و انگشتِ او هم ، ماجرا دارد بهتر که لب بندم نگویم حال زینب را شام غریبان ، روضه هایی جانگزا دارد بر آنچه زینب  در اسارت دید از دشمن مهدیّ زهرا گریه هر صبح و مسا دارد شیعه ، حسین و کربلا را ، کِی بَرَد از یاد کاو با خدا جا در دلِ اهلِ ولا دارد خواهیم از ذات ربوبی ، بیشتر از پیش ما را بدان قرآنِ ناطق ، آشنا دارد سوی سقیفه از غدیر خم نخواهد رفت هر کس چنان آل محمّد ، رهنما دارد مائیم و مهرِ خاندان پاک پیغمبر بیزار از هر کس که بر ایشان جفا دارد عزم سفر در اربعین هر مومنی با شوق پای پیاده از نجف تا کربلا دارد خواهد فرج از فارج الْهَمْ ، با دلی سوزان گم کرده ای گویا در آن صحن و سرا دارد هر کس به دل ، حبّ رسول و عترتش را داشت در کف ، مطاعی خوبتر از کیمیا دارد ای «ایزدی» خوفی به دل از محشرش نَبْوَد هر کس تولّای علیّ مرتضی دارد 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.