♦️ یک عده احساسی بدون احساس مسئولیت!!! 🔻 قسمت پهلوون همونجوری که داشت به حرف های اینا گوش می داد یه نگاه سردی به جمعیت در حال برگشت انداخت، سرش رو چرخوند و لبخندی زد و همراه بقیه ی لباس سبزها رفتند و مشغول تمرین شدند! مردم دوباره مشغول شدند... حواسشون رفت پی دلار و طلا و بورس! با ها هر روز سفره ی مردم کوچیکتر شد! یعنی همون چیزی که لات ها و اراذل میخواستند که البته امیدواریم اتفاقی باشه! هم شده بود قوز بالا قوز!! آخرش هم حواس ها همه رفت سمت انتخاباتِ اون سر دنیا... بلکه اونور یکیشون بیاد سر کار که اینور گوشت و مرغ ارزون تر بشه! این وسط هم هر از چندگاهی چند نفر که انگار سر میز رستوران منتظر نشسته باشند؛ غر میزدند که پس اون ما چی شد؟!! @Amirehtesham