🔴یاد بگیرید به چه صحبتی گوش بدهید🔴
لوی واتکینز (Levi Watkins) در بیمارستان جانز هاپکینز (Johns Hopkins) واقع در بالتیمور، جراحی قلب آموزش میدهد. در آنجا رزیدنتها (دستیاران پزشک) در کنار اساتید جراحی کار میکنند و مهارتهای خود را افزایش میدهند. پیش از عمل، واتکینز از رزیدنت میخواهد مجسم کند جای آنها با هم عوض شده است و تشخیص بیماری و نحوهی جراحی را مانند استادی که به دانشجویش آموزش میدهد، برای او توضیح بدهد. واتکینز میگوید: «میخواهم مشاهده کنم رزیدنت چگونه اطلاعات را کنار هم قرار میدهد و افکارش را منسجم میکند، جراحی روی قلب انسان عملی پیچیده است، باید تا حدودی طرز فکرتان با دیگر پزشکان متفاوت باشد، باید دقیق باشید؛ ما کسانی هستیم که تصمیم میگیریم در یک عمل، کدام رگها مهم هستند و کدامها مهم نیستند.»
هنگامی که وتراپ -مدیرعامل پپسی- با مدیر کل یکی از ۳۰۰ شعبهی کارخانه ملاقات میکند، توجه خاصی به عباراتی که میشنود نشان میدهد. برای مثال هنگامی که تجزیه و تحلیل بازار محلی را از زبان یک مدیر میشنود، منتظر شنیدن شرح وظایف کلی شرکت یا یک استراتژی جدید است. او از تقلید خوشش نمیآید، در واقع مقصود او این است که مدیر در چهارچوب درست به کسبوکارش فکر کند. وتراپ میگوید: «اگر مسائل مطرحشده در کارخانه را در جای دیگری هم بشنوم، متوجه میشوم صدای ما به گوش دیگران رسیده است.»
اولین مأموریتی که از جانب شرکت پپسی به او محول شد، کارکردن در ژاپن بود. جایی که مجبور شد شنوندهی خوبی باشد؛ زیرا انگلیسی زبان دوم همکارانش بود. او در آنجا آموخت احساسات نهفته در حرفهای مردم را دریابد و هنوز هم از این مهارت استفاده میکند.
او میگوید: «احساسات مردم نیز به اندازهی آمار و ارقام برای من جالب است. میخواهم بدانم چه چیزهایی ناامیدشان میکند و نسبت به چه چیزهایی احساس خوبی دارند.»
_______________________________
@amozegar_hamrah