⭕️
اخراج بازجویان وزارت اطلاعات
🔰
#علی_اکبر_ناطق_نوری
🔹یک روز آقای رفیق دوست نزد من آمد و نامه ای از آقا، خطاب به اینجانب آورد که مضمون آن رسیدگی به تظلمی بود که برادران تحریریان، صاحب کارخانه ی خودکار بیک به آقا کرده بودند. در واقع آنها شکایتی به دفتر آقا داده بودند و آقا هم دستور پیگیری دادند و خواسته بودند که گزارش اقداماتی که انجام می دهید را بـه مـن ارايه نمایید.
🔸البته بخشی از نامه ی آقا خیلی تند بود، مضمون آن چنین است: خدا کند این گونه که اینها - تحریریان - می گویند درست نباشد؛ والا وای بر من، وای بر ما، اگر این درست باشد. اگر این ظلم ها در کشور شود، در قیامت چه پاسخی خواهیم داشت.
🔹برادران تحریریان قبل از انقلاب این کارخانه را راه انداخته بودند و از محترمین تهران بودند. من هیچ ارتباط و شناختی از اینها نداشتم. تعزیرات و بچه های وزارت، اینها را به اتهام سوء استفاده از ارز دریافتی و وارد نکردن مواد اولیه دستگیر کرده و با وجود سن بالایی که داشتند به شدت اذیت شده بودند.
🔸بخصوص وقتی به اینها گفته بودند می خواهیم جلوی کارگرها شما را شلاق بزنیم. شکنجه ی روحی شده بودند و اینها با وجودی که افراد مذهبی و متدینی بودند، تحت فشار عصبی، هر دو اقدام به خودکشی کرده بودند که البته مأمورین مانع این کار شدند و آنها موفق به خودکشی نشدند.
🔹آقا بنده را مأمور رسیدگی به این پرونده کرد. مسؤولیت خیلی سنگینی بود، بخشی از طرف حساب من، بچه های وزارت اطلاعات و بخشی دیگر تعزیزات حکومتی بودند. جهت رسیدگی به این پرونده، باید به مکان های ورود ممنوع وارد می شدم. تجربه ی بازرسی هم نداشتم و این اولین پرونده ی ارجاعی آقا به این جانب بود. من از خدا خواستم به من کمک کند. آن طور که حق است رسیدگی شود. با توکل بر خداوند کار را شروع کردم.
🔸اخوی زاده را که در وزارت اطلاعات کار می کرد، خواستم و موضوع مأموریت را با ایشان در میان نهادم. به ایشان گفتم: دو سه تا از بچه های وزارت را که تسلط خوبی برای اینگونه کارها دارند شناسایی و به من معرفی کن.
🔹روزی ایشان سه نفر از رفقایش را با ویژگی هایی که ذکر شد به منزل ما آورد و معرفی کرد. به آقایان گفتم: من بر اساس معرفی حمید با شما آشنا شدم و به شما اعتماد می کنم. این پرونده را در اختیار شما قرار می دهم، ولی نفرین خدا و رسول خدا بر شما باد اگر این کار را با گرایش خاصی پیگیری کنید و ملاحظه ی کسی را بکنید. من اعتقاد دارم که شما باید لحظه به لحظه این پرونده را جلو ببرید. باید احساس کنید که حضرت مهدی {ع} ناظر بر اعمال شماست و می بینند که شما چه کار می کنید؟ چون این پرونده را جانشین امام زمان، به من ارجاع داده است. خط، گرایش، حب و بغض همه را کنار بگذارید. اگر نارو بزنید، روز قیامت شما را نمی بخشم، آقا هم شما را نمی بخشد.
🔸آقایان اعتماد مرا جلب کردند و با تعهدی که در آنها احساس کردم، کار را واگذار نمودم. البته اینها تعجب کردند که یک شخصی مثل ناطق که کلی حرف در باره اش می زنند، حالا این طور جدی و بدون گرایش سیاسی می خواهد پرونده را پیگیری کند.
🔹ما وقتی که درهای ورود ممنوع را باز کردیم و با زور به بعضی از ندامتگاه ها و زندان ها رفتیم و وقت و بی وقت کار را پیگیری می کردیم، باید با بعضی بچه های وزارت که خودشان بازجوهایی پیچیده و زرنگ و پخته ای بودند، برخورد می کردیم. به فضل خدا یک گزارش متقن و مستدل و غیر قابل تردید تهیه کردیم.
🔸وزیر اطلاعات آن موقع آقای فلاحیان بود که به من گفت: این کار شما بزرگترین ضربه را به ما زد.
🔹گفتم: رفاقت سر جایش، اما به من مأموریت داده شده و قوم و خویش و رفیق و فامیل نمی شناسم، حضرتعالی محترم، اما من وظیفه و تکلیف خودم را انجام می دهم.
🔸گزارش را که به آقا دادیم، پیشنهاد هم دادیم که این سه جوان بازجو که این تخلفات را انجام دادند. دستگیر و محاکمه و اخراج شوند، آقا هم پیشنهادها را پذیرفتند و دستور دادند که اجرا شود. متخلفین دستگیر شدند و آقای نیری محاکمه شان کرد و شلاق خوردند و اخراج شدند. این بازرسی ما خیلی اثر گذاشت.
🔺 علی اکبر تحریریان موسس کارخانه بیک در ایران است. او و برادرش عباس که از اعضای جمعیت هیات های مؤتلفه بود، مردمانی متشرع، انقلابی و از بازاریان محترم تهران بودند که در برهه ای گرفتار ندانم کاری و تندروی سازمان تعزیرات حکومتی و وزارت اطلاعات شده و دوران تلخی را تجربه کردند.
📙 خاطرات علی اکبر ناطق نوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ سوم: ۱۳۹۲، ج ۲، ص ۱۳۱ - ۱۳۳
➕ به
#انجمن_علمی_بیانیه_گام_دوم بپیوندید👇
🆔
http://eitaa.com/analysts
🌺🍃
🍃