⭕️ راز بقای ایران و حفظ استقلال آن چیست؟ 2⃣ ✍ مرحوم استاد علی ابوالحسنی (منذر) 🔸ماندگاری عجیب ایران! براستی کدام کشور نظیر ایران (شیعه) سراغ داریم که در دو قرن اخیر آن همه مورد طمع و تجاوز قدرتهای سلطه جوی جهانی قرار داشته و هر روز با یک یا چند توطئه و تعرض خانمانسوز نظامی یا سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی و یا همه اینها روبرو شده باشد، و در عین حال، از همه این امواج سهمگین به سلامت جسته و بر خلاف نوع کشورهای اسلامی و شرقی، حتی یک آن هم «استعمار رسمی» نشود و یک لرد انگلیسی یا پرنس روسی، کنت فرانسوی یا صاحب منصب پرتغالی، هلندی و اسپانیولی، ایتالیایی یا مستر آمریکایی رسما بر وی حکومت نکند. و این درحالی است که می توان لیستی دراز از نام کشورهای اسلامی در آسیا و آفریقا را تهیه کرد که هر ی، مدتی کوتاه یا مدید، تحت الحمایه یا مستعمره و مستملکه رسمی استعمار بوده اند. روسهای تزاری در اوایل قرن ١٩ به شمال ایران حمله کردند تا راهی به آبهای گرم جنوب گشایند، اما نشد و در پشت رود ارس متوقف شدند. مسلما قدرت پیشروی تا قلب ایران را داشتند و عملا نیز آذربایجان شرقی تا اردبیل در اشغال آنان بود و عوامل گوناگونی چون نو ریشگی حکومت قاجاریه، سیستم شبه ملوک الطوایفی موجود در سراسر کشور، کینه های فرو خفته در قلب رقبای سرکوب شده آغامحمدخان قاجار و بالاخره چشم و هم چشمی ها، تضادهای سیاسی موجود در دستگاه حکومت فتحعلیشاه و شاهزادگان قاجار نیز با پیشروی روس‌ها به سمت تهران و سرنگونی فتحعلیشاه و تجزیه کشور مساعدت داشت ولی به دلایلی و از آن جمله، شروع درگیری عثمانیها با روسهای تزاری، همان عثمانی هایی که در دوران جنگ ایران و روس، طبق عهدنامه بخارست ١٨١۴ متعهد شده بودند محرمانه برای روسها اسلحه و مهمات و آذوقه ارسال دارند، چنین نشد. انگلیسها در طول همان قرن بارها کوشیدند تا منطقه سیستان، کرمان و خوزستان را به متصرفات خویش بیفزایند و صدها دسیسه نیز در این راه چیدند اما نشد. روس و انگلیس در سال ١٩٠٧ ایران را به سه منطقه (نفوذ روسها در شمال، نفوذ انگلیسها در جنوب، و منطقه پوشالی بیطرف در وسط) تقسیم کردند و در بحبوبه جنگ جهانی اول نیز تکمله های سری دیگری به آن زدند و ایران را هم عملا اشغال کردند اما نشد. پس از آن، انگلیسها، به عنوان فاتح عمده جنگ جهانی مزبور، در خلأ فروپاشی امپراتوری تزاری و خلافت عثمانی در مقام آن برآمدند که ایران را تحت الحمایه خویش قرار دهند و برای این کار نیز قرارداد ١٩١٩ وثوق الدوله - کاکس را منعقد کردند و در راه پیشبرد آن رشوه ها دادند و داغ و درفشها به کار بردند، اما نشد. امپراتوری مغرور تزاری و خلف بلند پرواز بلشویک آن و بریتانیای کبیر، که آفتاب در مستعمراتش غروب نمی کرد، همگی رفتند و عثمانی نیز صد پاره شد و هر پاره آن لقمه ای در کام یک قدرت استعماری، ولی ایران مانده است و به خواست خدای متعال می رود که کیان و شکوه گذشته خویش را نیز از سرگیرد! به قول یکی از سیاستمداران قدیمی کشورمان: ✅ «ایران به بار پنبه ای می ماند، از هر سو بیفتد عیب نمی کند!» ⁉️ چرا؟ 🔻به قول یکی از نویسندگان معاصر: ✅ «گویی روزگار همه بلاها و بازیهای خود را بر ایران آزموده وآن را تا لب پرتگاه نیستی برده و از افتادن بازش داشته است. ایران از سخت جان ترین کشورهای دنیاست، دوره هایی بوده که با نیم جانی زندگی کرده ولی از نفس نیفتاده، چون بیمارانی که می خواهند نزدیکان خود رابیازمایند درست در همان لحظه که همه از او امید برگرفته بودند چشم گشوده و زندگانی را از سر گرفته است!» ⁉️ راستی، هرگز به رمز «بقای ایران» و «دوام استقلال» آن در این فضای سرشار از توطئه و تجاوز قدرتهای خارجی اندیشیده ایم؟! آن هم قدرتهایی که در عین تضاد منافع با یکدیگر، همواره بر سر تجزیه و بلع ایران اسلامی شیعه با هم «اشتراک منافع» و «وحدت نظر و عمل» داشته اند؟! 🔻ژنرال پاسکیویچ، فرمانده کل ارتش تزاری در عصر فتحعلیشاه که دوره دوم جنگهای ایران و روس را با پیروزی کامل روسیه وشکست فاحش ایران به پایان برد، زمانی که پس از گذشت مدتی از آن جنگ، احساس کرد که ایرانیها، با مشاهده درگیری میان ترکان عثمانی با روسهای تزاری، در مقام تجدید حمله به قفقازند، در تابستان ١٨٢٨ به عباس میرزا چنین نوشت: «تکیه بر مواعید سیاسی دولت انگلستان و اعتماد به اقوال ترکها، هر دو باعث زیان و خسران ایران است. انگلستان قدمی برای دفاع از ایران در مقابل روسیه برنمی دارد و تنها منظور وی محافظت هندوستان است.» «سیاستمداران جهان، وجود دولت عثمانی را برای حفظ موازنه و تعادل اروپا لازم می دانند. لیکن هیچ نظر و توجهی ندارند که حکومت ایران از چه قرار است و سلطنت آن با کی و چه خانواده ای است؟» 🔻ادامه دارد ➕ به بپیوندید👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2843017216C4b1711eae7 🌺🍃 🍃