✳️ وقتی انتقادات را مانع توسعه می دانست/ «ديدگاهي كه بيان ضعف‌ها را باعث تضعيف نظام مي‌داند، ديدگاه اشتباهي است، نقد يك حركت و سياست بد، دقيقاً عين حمايت از نظام است و رسانه‌ها و دستگاه‌هاي خبري كشور بايد در اين زمينه به نحو احسن ايفاي نقش نمايند. متأسفانه بعضي‌ها به غلط معتقدند اگر از سياستي و يا عملكرد مسئولي در يك گوشه‌اي از كشور انتقاد شود، نظام تضعيف شده است. اين تفكر غلط به تدريج كار را به جايي مي‌رساند كه مسئولي در منطقه‌اي از كشور عمل خود را عين اسلام و حرف خود را حكم اسلامي دانسته و باورش مي‌شود كه اسلام و انقلاب همان است كه من مسئول فكر مي‌كنم. اين باورهاي غلطي است ... اين‌گونه روحيات و نفوذ آن به جامعه مقدمه ديكتاتوري است و رسالت رسانه‌هاي خبري و خبرگزاري جمهوري اسلامي اين است كه با آن مقابله كنند.» وي البته باز هم در همين سخنراني تصريح مي‌كند: «ميزان تشخيص حق و باطل و ملاك عمل براي ما رهنمود‌هاي مقام رهبري به عنوان ولي و پايه اساسي نظام و انقلاب است و حكم ايشان حرف نهايي در همه صحنه‌هاست.» 6/3/72 پیش از این و در سال‌های اول دولت سازندگی نیز رهبر انقلاب، چندین بار و در مناسبت‌های مختلف عنوان کرده بودند که: «تذكر و انتقاد دوستانه و برادرانه به معنای عدم حمایت نیست.» اما متأسفانه شرايطي در كشور حاكم بود كه هر گونه انتقادي را به منزله مخالفت با نظام تلقي مي‌كرد! براي درك اين مساله، بايد وضعيت آن سال‌ها را به خاطر آورد. با مروري بر مواضع آن روز رهبر انقلاب درمي‌یابيم كه مواضع حاج سيد احمد خميني تا چه ميزان به رهبري نزديك بوده است. فراموش نكنيم كه اولين منتقد آن وضعيت، شخص رهبري بودند كه بارها درباره اشرافي‌گري و عدم توجه كافي به بحث عدالت اجتماعي به دولت تذكر داده بودند. اما تکنوکرات‌ها می‌گفتند رشد کشور مستلزم ریخت و پاش است. عدم توجه به توصیه‌ها و هشدارهای کارشناسان و همچنین یادگار امام سرانجام به بدهی سنگین 40 میلیاردی و عدم توانایی پرداخت آن منجر می‌شود. 🔷روزهای آخر روز ۲۱ اسفند ۱۳۷۳، چهار روز پیش از درگذشت سید احمد خمینی، دقیقاً در روزی که خبر بیماری او پخش گردید، سخنان انتقادی تندی از او درباره اوضاع کشور در هفته‌نامه امید منتشر شد: (10) «الان داخل شانزدهمین سال از عمر انقلاب اسلامی هستیم و هنوز بعضی از مسئولین، حتی مسئولین نهادهایی که پس از انقلاب تاسیس شده اند، مشکلات مدیریتی و مسایل خود را به گردن رژیم گذشته می اندازند و ندانم کاری های خود را ناشی از مشکلات بجا مانده از رژیم طاغوت می دانند! ایضاً بعضی‌ها همه نقاط ضعف و بی‌کفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند. مشکلات و مسایل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیست‌ها برمی‌گردد شکی نیست، اما گسترش فساد اداری و رشوه‌خواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان برمی‌گردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است. آقای دکتر کاشان در زمان تصدی پست معاونت ارزی بانک مرکزی مملکت در خزانه بانک را باز کرد و به هر دلال و قاچاقچی و چاقوکش 5 هزار دلار تقدیم کرد و روزانه میلیون‌ها دلار ذخایر ارزی بانک مرکزی را به جیب گانگسترها ریخت. آیا این نقشه تهی کردن خزانه ارزی مملکت را آمریکای جنایت‌کار جلوی حاج اصغر آقا گذاشته بود و یا به تصمیم‌گیری نابخردانه شخص او مربوط می‌شد؟ آیا این بابا رئیس بزرگتری نداشت تا جلوی کار او را بگیرد؟» اصغر فخریه کاشان در بانک مرکزي کابينه بني صدر به سمت معاون امور مالي و اداري بانک مرکزي، منصوب شده بود. وي سپس به انگلستان رفت و روزنامه‌ها چنين مطرح کردند که «اصغر کاشان» براي ادامه تحصيل به اين کشور عزيمت کرده است. پس از بازگشت، توسط حسين عادلي رئيس کل اسبق بانک مرکزي از تاريخ 20 تيرماه سال 69 تا اول دي ماه سال 72، به عنوان معاونت ارزي و عضو هيئت عامل بانک مرکزي منصوب شد. اصغر فخريه کاشان به ناگهان، در اواسط آذر ماه 73 به دلايل نامعلومي بازداشت و در اوايل دي ماه همان سال آزاد مي‌شود. در سال 1380 وی به همراه اکبر ترکان، بهزاد نبوي و مسعود کرباسيان که همه چهره‌های غیرنفتی بودند، اعضاي هيئت مديره شرکت جنجالی «پترو پارس» را تشکیل می‌دادند. وی در تاریخ 26/11/92 در حکمی از سوی عباس آخوندی، به عنوان مشاور وزیر و رئیس شورای هماهنگی و سیاست‌گذاری تأمین مالی خارجی پروژه‌های وزارت راه و شهرسازی منصوب شد! یادگار امام در آخرین سخنرانی خود با شدیدترین لحن به استقراض خارجی دولت انتقاد می‌کند و می‌گوید: