استقلال افراطی دولت از بانک مرکزی غیرممکن و پرهزینه:
البته در موضوع استقلال دولت از بانک مرکزی، باید به نکتهی دیگری نیز توجه شود. اینکه در شرایط موجود و با حاکمیت الگوی پولی و بانکی فعلی در کشور، چقدر استقلال بانک دولت از بانک مرکزی ممکن است؟ اگر در الگوی پولی و بانکی حاکم در کشور، استقلال بانک مرکزی از دولت به صورت افراطی انجام شود، دولت برای تامین نیازهای خود به سوی بانکها میرود و با استقراض از آنها، ابتدا منابع در دسترس بانکها را محدود میکند و سپس با بدحسابی در بازپرداخت بدهی خود به بانکها، بانکها را دچار ناترازی کرده و بانک مرکزی را مجبور میکند تا به بانکها اجازهی اضافه برداشت بدهد. یعنی دولت به جای اینکه مستقیم از بانک مرکزی قرض بگیرد، به صورت غیر مستقیم از طریق بانکها، از بانک مرکزی قرض میکند. البته این ناترازی این بار عمدتا در حسابهای بانکهای دولتی اتفاق میافتد و بانک مرکزی مجبور میشود اینبار برای ممانعت از ورشکستگی بانکهای دولتی به آنها اجازهی اضافه برداشت دهد.
همانگونه که گفته شد، اگر بیش از اینکه بر روی استقلال دولت از بانک مرکزی تاکید میشود که به صورت افراطی در الگوی پولی و بانکی حاکم در کشور ممکن نیست، بر روی وابستگی بانکها و علی الخصوص بانکهای خصوصی به بانک مرکزی تمرکز شود. در واقع این دولت نیست که به بانک مرکزی بیش از حد نزدیک و وابسته شده و این بانکها هستند که به بانک مرکزی نزدیک و وابسته شدهاند.
اساسا به عنوان یک قاعدهی کلیدی در نظام پول و بانکی حاکم در کشور، حالت مطلوب آرایش نهادی بانک مرکزی، دولت و بانکها زمانی حاکم میشود که بانک مرکزی درست در میان دو نهاد دولت و بانکها باشد؛ اما اگر با رویکرد استقلال افراطی، فاصلهی دولت از بانک مرکزی زیاد شود، عملا دولت در یک فرآیند دوار دولت به بانکها نزدیک میشود و با استقراض از آنها، بانک مرکزی را وادار خواهد کرد تا برای تامین ناترازی در حساب بانکها، به آنها نزدیک و با کاهش استقلال بانکها، به آنها اجازهی اضافه برداشت دهد.
پیشنهاد استقلال دولت از بانک مرکزی بدون توجه به شرایط فعلی، نه تنها راهحل مشکلات نیست، بلکه همانگونه که از حیث ترتیبات و آرایش نهادی قابل مشاهده است، اساسا در الگوی پولی و بانکی حاکم در کشور، ناممکن است و استقلال افراطی هر کدام از دو جزء دولت یا بانکها از بانک مرکزی به وابستگی نامتعارف دیگری به بانک مرکزی خواهد انجامید.
اما اگر استقلال بانک مرکزی راهحل مشکلات فعلی در نظام پولی کشور، خصوصا در مسئله ارزش پر نوسان و کاهندهی ریال نیست، یک سوال کلیدی مطرح میشود؛ پس چرا تا این حد روی استقلال بانک مرکزی از دولت و همچنین استقلال دولت از بانک مرکزی تاکید میشود؟
ممکن است پاسخ ابتدایی که به ذهن میرسد، همان گدازهای باشد که پیشتر گفته شد: «بدفهمی مسئله و پس از آن ارائهی راهکار غلط و تاکید بر رو آن». این پاسخ میتواند برای تعداد زیادی از افراد درست باشد اما برای معدودی دیگر که میدانند مسئله چیز دیگری است و همچنان روی استقلال بانک مرکزی به عنوان راهحل تاکید میورزند، قطعا این پاسخ صدق نمیکند. در واقع باید پرسید چرا آن دسته از افرادی که میدانند اوضاع نابسامان پولی کشور ارتباط چندانی با عدم استقلال بانک مرکزی ندارد و متغیر اصلی فعالیت آزادنه و بیمبالات بانکهای خصوصی در نظام بانکی است، روی استقلال بانک مرکزی به عنوان یک آدرس غلط تاکید دارند؟ چرا آنها با وجودی که میدانند استقلال بانک مرکزی راهحل نیست، آن را به عنوان راهحل مطرح میکنند؟
استقلال از دولت و وابستگی به بانکها با کپیبرداری از فدرال رزرو
✍ این گزارش، ۴ سال پیش در اندیشکده یقین(مرکز بررسی های دکترینال) نوشته شده و تحویل مسئولین امر داده شده است ... ولی ...
👈 در یک کلام، استقلال بانک مرکزی، یعنی گروگانگیری معیشت مردم در دست یک عده ربا خوار(رئسای بانک های خصوصی) و به تبع آن، دخالت در سیساست های کلان کشور و در نهایت گرفتن اختیارات از دست ولی جامعه و سرانجام متلاشی کردن جامعه ...
⚔ يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا ...
خداوند جامعه رباخوار را به محاق(نابودی) میبرد ...
🌐 مرکز مطالعات راهبردی نظم نوین جهانی(اندیشکده فرقان):
@Andishkadeh_Forghan