✍ ادامه مطلب ... ☑️ حروف الفبا: چنان‌که پیش‌تر اشاره شد، اندیشمندان مسلمان از دیرباز به تفکر دربارۀ حروف و اسرار آنها پرداخته بودند. در این میان، بعضی بر این باور بودند که الله که انسان را به احسن صور و افضل اشکال آفرید، او را سرور همۀ جانوران قرار داد و اطاعت از او را بر آنها واجب ساخت و برای آنکه انسان لوازم چنین سروری را در خود داشته باشد، وی را فهیم، عاقل، حکیم و ناطق آفرید و به او همۀ اسماء و صفات اشیاء را آموخت. این اسماء همه از طریق ۹ نشانه یا ۹ حرف قابل شناسایی بودند و همۀ معانی به وسیلۀ همین ۹ حرف بیان می‌شد. اما با افزایش نسل آدم و پراکنده شدن فرزندانش در سرزمینهای گوناگون، شمار حروف افزایش یافت، زبانهای مختلف به وجود آمد و فن کتابت شکل گرفت؛ تا آنجا که شمار حروف به ۲۸ رسید و بیش از آن افزایش نیافت. همان‌گونه که اسلام آخرین دین و ختم شرایع است، زبان عربی نیز با ۲۸ حرف خود، خاتمۀ زبانها و پایان افزایش شمار حروف است. حروفیان ایرانی نیز که در باورهای خود اهمیت بسیاری برای حروف، جایگاه آنها در آفرینش، و معانی باطنی آنها قائل بودند، به باور آنان، واجب‌الوجود که مطلق، ازلی و نامتناهی است، در نخستین تعیّن خود کلمۀ مجرد و غیرجسمانی را به وجود آورد که «کلام نفسی» خوانده می‌شود. این کلمه نیز در جریان تعیّن بعدی ۲۸ حرف الفبای عربی را به وجود آورد که «کلام ملفوظ» است. آن‌گاه از ترکیب و به هم پیوستن این حروف، همۀ موجودات عالم مادی ایجاد شدند که غیر مجرد و محسوس‌اند. الله به انسان که بالاترین و کامل‌ترین تجلی الهی است، اسماء را آموخت. این اسماء نه حروف الفبای زبانهای شناخته‌شدۀ بشری، بلکه حروف الفبای زبانی بودند که الله با آن قولِ «کُنْ» را ادا کرد و آن همان «نطق قدیم و لایزال» است. با این همه، هر‌یک از پیامبران بزرگ الهی وحی را در قالب تنها بخشی از این حروف دریافت داشتند، چنان‌که آدم ۹ حرف، ابراهیم ۱۴ حرف، موسى ۲۲ حرف و عیسى (ع) ۲۴ حرف را دریافت کردند، و پیامبر اسلام (ص) کامل‌ترین وحی را در قالب ۳۲ حرف (۲۸ حرف زبان عربی به اضافۀ لا که خود متشکل از ل.ا.م.ف، یعنی ۴ حرف دیگر است) که همان شمار حروف فارسی است، دریافت کرد. هر حرف معنایی باطنی و معنایی ظاهری دارد و اصحاب علم ظاهر از معنای باطنی حروف بی‌خبرند. اسرار ایمان آن‌گاه برای بنده کامل می‌شود که حقایق این حروف را بداند، و مقصود همانا حروف اوایل سوره‌ها در قرآن، مانند «الم» است؛ در معانی حروف معجم (ابتثی). حسب روایات شیعی نیز، اغلب به حرف اول اسماء مضاف، و یا صفات و افعال الهی (در وجه اختصاری) اشاره کرده‌اند، مثلاً: الف= آلاء الله؛ باء= بهجة الله؛ دال= دین الله؛ ... یا= ید الله؛ و در معانی حروف جمّل (ابجدی) نیز تقریباً به همان ترتیب اشارت کرده، و گفته‌اند که حروف هجا جملگی اسماء الله است.