📒: مفهوم طرد در اندیشه ژولیا کریستوا و بازتاب آن در هنر فیگوراتیو معاصر 👥نویسندگان: ریما اسلام مسلک/ نرگس حریریان 📌چکیده: نمایش فیگورهای نامتعارف, بدن های مجروح, آسیب دیده و رنجور, گرایشی در هنر فیگوراتیو معاصر است که با عنوان (هنر ابجکت) و یا (هنر مطرود) شناخته می شود. هر چند که بیان مفهوم ابجکشن, طرد و آلوده انگاری که مترادف هم هستند, صرفا به هنر معاصر اختصاص نداشته و در نقاشی هایی که از قرن 16 میلادی بجامانده نیز قابل مشاهده است. اما بهره برداری از این واژه در کلام فلسفی نخستین بار به سال 1982 برمی گردد؛ زمانی که ژولیا کریستوا, فیلسوف, روانکاو و زبان شناس معاصر نخستین بار آن را در مقاله (قدرت های وحشت, مقاله ای در باب طرد) به کار می برد. هنر ابجکت و یا مطرود زاییده بحران زندگی معاصر است؛ زاییده جنگ ها, ویرانی ها, بیماری ها و قدرت هایی که انسان و سرنوشتش را هدف قرار داده است. بررسی ایده طرد در اندیشه های ژولیا کریستوا و بازتاب آن در زندگی و هنر فیگوراتیو معاصر, اصلی ترین هدف این جستجوست. کریستوا ریشه طرد را در دوران کودکی جستجو می کند؛ یعنی هنگامی که نطفه هر آن چیزی که در انسان, به نام هویت شناخته می شود, در سایه میل به تمایز بسته می شود؛ تمایز از چیزی که هم در مغایرت با اوست و هم بخشی از او به شمار می آید و هیچگاه یک جدایی کامل نیست. آلوده انگاری که با انزجار و خشونت همراه است, هم هویت را می سازد و هم آن را تهدید می کند. https://eitaa.com/Antifeminism2