فمینیسم، زمینه پیدایش تنهایی و بی‌کسی زنان در عین حال نباید فراموش کرد امروز ما به سمت زنانه شدن زندگی روزمره هم پیش رفته‌ایم که جای طرح آن این یادداشت نیست. این یادداشت دو قصد دارد: اول اینکه می‌گوید در خود غرب که مهد فمینیسم است، با فروپاشی خانواده به عنوان مهمترین پناهگاه زن و نیز مرد مواجه هستیم که خود فمینیسم با اقتصادی کردن پیوند ازدواج، ترساندن و یا دفع مرد از دیدن موجودی شبیه خود یعنی زن متعارف شبه مرد یا دسترس قراردادن زن و عادی کردن موقعیت او، زمینه‌های تنهایی و بی کسی بیشتر زن را فراهم آورده است. زنی که به سختی امکان مادر شدن دارد نه تنها خود تنها می‌ماند که مرد و زن دیگری را از این امکان مادری و این جلوه پرجمال و البته پرجلال زندگی محروم ساخته است. فمینیسم ایرانی به دنبال فانتزی‌بازی و نمایشی ازاین رو فمینیسم ایرانی هم که با کپی‌برداری های کم عمق و سطحی از نسخه‌های غربی در تلاش برای حقوق زن است، نه تنها حقوق او را به درستی اعاده نکرده، که خیر و نفع او را نیز مختل ساخته است. ضمن اینکه بخش بزرگتر فمینیسم ایرانی درد زنان ایرانی که سرپرست خانوار بودن و فقر و تبعیض و مانند این است، که نبود احترام کافی برای خانه‌داری و نبود حمایت دولت از آن است و… را در نیافته و به جای آن، در پی موضوعاتی فانتزی و نمایشی مانند حجاب اجباری، چهارشنبه‌های سفید و دختران خیابان انقلاب است. نکته مهم دیگر فرآورده گرا بودن این گروه است. یعنی گروه مذکور توجه ندارد غرب در یک فرآیند طولانی و متناسب با تاریخ و فرهنگ و شخصیت خود به اینجا رسیده و انتظار دارد همان وضع زن غربی را برای زن ایرانی تجویز کند. این یک ظاهرگرایی خطرناک بوده که دست کمی از ظاهرگرایی داعشی ندارد. این فمینیسم ایرانی تا حد زیادی توسط مردان اداره شده است. نفس حضور مرد در تلاش برای حقوق زن ستودنی است. اما این مردان نیز اغلب در پی همان موضوعات فانتزی رفته‌اند. اخیرا سروش دباغ «حجاب در ترازوی اخلاق» را نوشته است. ترکاشوند حجاب شرعی را نوشت. دیگر روشنفکران مدام بر سر حجاب بحث کردند. برخی چهره‌های میانه‌روتر از لزوم عبور از حجاب اجباری بدون عبور از حجاب سخن گفته‌اند. روز زن هم که به نحوی نمایشی حرف‌های درباره زن گفته شده و ماجرا فروکش می‌کند. همین امروز که ۱۱ مارس هستیم و تنها سه روز از روز جهانی زن گذشته دیگر خبری از تب داغ تبریک‌ها به زن و تسلیت‌ها! برای نداشتن حقوق کافی زن نیست. این چنین است که باید گفت فمینیسم ایرانی به جای آن که انسانی و اجتماعی باشد، سیاسی است و مانند احزاب انتخاباتی مقطعی، سطحی و پروژه‌ای عمل می کند. هر چند همانطور که رهبر انقلاب به نیکی اشاره فرموده‌اند گفتمان حقوق زنان در غرب کاملاً حساب شده و سیاسی است. برای نمونه، جان استوارت میل که در سال۱۸۶۱ اولین رساله-انقیاد زنان-را در باب حقوق زنان در غرب نوشت، در همین رساله حملات زیادی را متوجه زنان کرد که چرا در امور خیریه و کمک به فقرا حضور فعال دارند. او با این انتقاد، زنان را از حیث ناعاطفی بودن و یا درجه عاطفی بودن همچون مردان طلب کرده است و بر آن بوده که زنان عامل فرهنگ امدادی در جامعه هستند، در حالیکه از منظر لیبرالی او هر کسی باید بر اصل خودخواهی و خودیاری(Self Helping) متکی باشد و اصل کمک به دیگری و ایثار، اصلی باطل است. https://eitaa.com/Antifeminism2