💠شجاعت حضرت مسلم علیه السلام محمد بن اشعث و هفتاد تن از طایفه قیس، خود را به در خانه اي که حضـرت مسـلم در آن حضور داشت رساندند، و با ازدحام به خانه هجوم بردند . آن حضرت شجاعانه شروع به پیکار با انها نمود. در شجاعت حضرت گفته اند : قوت و قدرت آن شیر بیشه ي شجاعت به حّدي بود که مردي را به دست میگرفت و به بالاي بام پرتاب میکرد. چون حضرت گروه زیادي ازآنان را به هلاکت رساند، ابن اشـعث قاصدي به ابن زیاد ملعون فرستاد و از وي نیروي رزمی بیشتر خواست. ابن زیاد درجواب گفت: مادرت به عزایت بنشـیند! یک نفر به تنهایی، این همه کشتار به راه انداخته؟ چگونه تو را به سوي شخصی که از او قويتر و دلیرتر است (یعنی حضرت سیدالشهداء علیه السلام) بفرستم؟ محمد بن اشعث درجواب اوگفت: اي امیر! آیا نمیدانی که مرا به سوي شیر شجاع و شمشیر برانی که در دست مرد شجاعی از فرزندان بهترین خلق است؛ فرستاده اي؟! این درگیری ادامه داشت و ابن اشـعث تا سه مرتبه از ابن زیاد درخواست نیرو بیشتر کرد . در نهایت ابن زیاد پیغام فرستاد و گفت: واي برشما! (از راه حیله گري) به او امان دهید؛ و اگرچنین نکنید همه ي شما را نابود خواهد کرد. محمد بن اشعث که خود را از مقابله با حضرت مسلم ناتوان دید، با دادن وعده ی امان و با تزویر حضرت را اسیر نمود. حضرت مسلم علیه السلام که میدانست زنده نخواهد ماند از او خواست تا قاصدی را به سوی امام حسین علیه السلام بفرستد و به حضرتش بگوید: فـداي تو شوم؛ بـا اهـل بیت خود باز گردیـد، و اهل کوفه شـما را فریب ندهنـد، اینان همان همراهان پـدرت بودنـد که آن حضـرت جـدایی از آنان را با مرگ یا کشـته شـدن آرزو می کرد، همانا اهل کوفه به تو دروغ گفتنـد، وشـخص دروغگو رأي و تدبیر ندارد یعنی در یک رأي پایدار نمی ماند. @Antiliberalism