- - - ꧁بر مــــدار عشـــ♡ــــق꧂ - - -
✨❤️||
#پارت5
آن هم جمعيتي كه سالها منتظر امامشان بودند و همه براي ديـدن او بيتابي ميكردند. آنها ميبايست امام را كيلومترها از ميان چنين جمعيتي عبـور
دهند. از طرف ديگر، نيروهاي امنيتي شاه و ضد انقلاب هم بودند كه خيلي راحت
ميتوانستند خودشان را در ميان مردم پنهان كنند و دست به هر توطئهاي بزنند. اما با همه سنگيني بار، محمد مردانه پذيرفت و مقدمات كار را آماده كـرد. مهمتـرين مسأله آمادهسازي نيروها بود؛ توجيه آنها براي پيشامدهاي مختلف.
آن روز، يعني 12 بهمن سال 57 ،روزي بزرگ و سرنوشتساز بود و كاري كه
محمد و گروهش انجام دادند، كاري براستي تاريخي بود. شـب، وقتـي محمـد و بچههاي گروهش در يكي از اتاقهاي مدرسه رفاه دور هم جمع شـدند، دسـت در گردن هم انداختند و از اينكه در اين كار بزرگ موفق بيرون آمدند، اشـک شـوق ريختند.
اما حوادث انقلاب چنان سريع و غيرقابل پيشبيني بود كه محمد فرصت سـر
خاراندن نداشت. آمدن امام حوادث را سرعت بخشيده بود. در فاصله 12 بهمن تا 22 بهمن كه انقلاب به پيروزي رسيد، حوادث مهم و سرنوشتسازي پشـت سـر
هم اتفاق افتاد. مهمترين آنها، معرفي دولت موقت بود. محمد بـراي پوشـش دادن خبرهاي اقامتگاه امام به بيرون آن و دست كم خانههاي اطراف، شبكه تلويزيـوني راه انداخت. بعد هم يك دستگاه گيرنده قوي نصب كرد كه در روزهاي بيسـت و بيست و يكم بهمن در پيروزي انقلاب نقش زيادي داشت. محمـد از طريـق ايـن دستگاه بيسيم مكالمات بين سران ارتش را شنود ميكرد و از فعل و انفعالات آنها با خبر ميشد تا بتواند عكسالعمل مناسب نشان دهد. او از طريق همين بيسيم بود كه از طرح حمله آنها با تانك و زرهپوشها باخبر شد و نيروها را بـراي مقابلـه بـا آنها فرستاد. حتي از طريق همين بيسيم و گوش كردن بـه مكالمـات بـين سـران ارتش به كودتايي در شُرف وقوع پي برد. وقتي خبر بـه امـام رسـيد، اعلاميـهاي
صادر كردند و از مردم خواستند كه خيابانها را ترک نكنند و به خانه نروند. و باز از طريق شنود همين مكالمات بود كه محمد به وضعيت داخل پادگانها پي بـرد و فهميد كه افراد داخل آنها چند نفر هستند.
#تکه_ای_از_آسمان
#زندگینامه_شهید_محمد_بروجردی
'🌼🌿'
@Antiliberalism