متن شبهه: چگونه سگ نجس هست ولی گرگ نجس نیست ولی ژن شون یکیه فقط وحشی و اهلی فرق دارند؟ پاسخ شبهه: ☑️در این رابطه به چند نکته باید توجه کرد: یک قاعده و قانون کلی وجود دارد و آن این که بعد از آن که ما وجود خدا و قرآن و شریعت و امام و پیامبر را ثابت کردیم و دانستیم که حکم خدای حکیم به چیزی تعلق گرفته است دیگر نیاز نداریم که جزییات حکم رسیده را بدانیم و حتی ممکن است با توجه به محدودیت و موانع فهم عقل ما به عمق همه احکام الهی نرسیم. 🔺نکاتی که در مورد احکام و دلایل تشریع آن بیان می شود در واقع احتمالاتی است که ما با توجه به اطلاعات و فکر محدود خویش به آن دست پیدا می کنیم وگرنه هیچکدام دلیل حتمی احکام الهی نیست و چه بسا نکات و ناگفته های بسیاری وجود دارد که از چشم ما پنهان است و بعضی را ممکن است بشر با پیشرفت و رشد علمی نیز نتواند به دست آورد. 🔺نکته دیگر قابل ذکر محدودیت و نقصان عقل و علم است که هرگز نمی تواند بعضی از احکام جزئي را به طور کامل درک کند. چنان چه علت دورکعتی بودن نماز صبح با هیچ فکر بشری قابل بیان نیست. 📌 اما در مورد سگ و گرگ اجمالا باید گفت که سگ متمایزاتی دارد که او را از دیگر حیوانات جدا می کند و آمیختگی او با زندگی انسان مشکلاتی را در پی دارد که بعضی از آن ها مورد تصدیق دانشمندان هست اما اینکه چرا برای پاسخ به این گونه سوالات به بحث فلسفه احکام میپردازیم برای این است که اصولا خیلی از شبهات دین ستیزان و شاید افراد جامعه بیشتر به جزییات احکام و فلسفه آنها بر میگردد.‼️ ««در این میان روحیه دین گریزی و لاابالی گری به واسطه ی سلطه ی تمدن و امپراتوری رسانه ای غرب و عدم روحیه تعبد و بندگی باعث شده افراد به بهانه عقل و علم و شعور و پیشرفت و...»»!!! 🔺بندگی و التزام خود را به تبعیت از دستورات دینی منوط به دانستن فلسفه احکام کنند. و اگر دقت شود چون پاسخ به این سوالات اغلب قانع کننده نیستند (به دلایلی که عرض خواهم کرد.) بهانه خوبی شده دین ستیزان جاهل و احمق برای قرار از بحثهای عقلی و منطقی در اصول دین افراد ناآگاه را با ایجاد تردید با پرسش از فلسفه احکام متزلزل و بی قید و بند کنند. 🔺از این جهت ما بجای پاسخ به تک تک سوالات از فلسفه احکام یک بار برای همیشه یک قاعده کلی را اینجا بیان خواهیم کرد. یکی از اساتید بزرگوار ما می‌فرمودند: 👈👈اکثر مردم در اصول دین که باید سوال کنند و دلیل بخواهند همه چیز را به راحتی می پذیرند اما به احکام که میرسند که باید متعبد باشند و از جهتی جای سوال هم وجود ندارند برای هر حکمی دوار سوال می شوند.❗️ یک تشبهی از حضرت آیت الله مکارم شیرازی وجود دارد که خیلی قابل استفاده است.👇 ایشان می‌فرمایند پرسش از فلسفه احکام دو حالت دارد 👈یا برای این است که طرف میخواهد بداند فلسفه فلان چیز چیست تا با علم به آن عمل کند بقول معروف که میگویند تا دلیل کاری را ندانم به آن عمل نمیکنم. «انهم امروزه که به اسم علم به دروغ خیلی ادعاها ضد احکام دینی میشود.»‼️ 👈یا برای این سوال میکند که با دانستن فلسفه احکام با اشتیاق بهتری به آن عمل کند نه اینکه مثل حالت اولی بندگی و التزام به احکام دینی را متوقف بر دانستن فلسفه احکام کرده باشد. 🔰خوب حالت دوم اشکال ندارد اما کسی سوال از فلسفه احکام با جهت اولی را حق ندارد. مثل اینکه کسی برود پیش پزشک و‌مصرف نسخه ی او را متوقف بکند به توضیح فلسفه آن داروها و چرایی تجویز آنها و اثر و .... آنها خوب حتما آن دکتر با برخورد تندی در جواب کسی که میگوید تا فلسفه این دارو ،روش ساخت و نوع اثر آن و....را به من نگویید آن را مصرف نمیکنم. خواهد گفت : به درک برو بمیر...😊 چون این سوال کاملا بی منطق است . ☑️اگر دقت کرده باشد معنای این سوال در خواست علم آن پزشک است. اما مگر میشود ما برای انجام و پذیرش نظر و حرف هر متخصصی تمام علم او را که در واقع همان فلسفه تجویز و نظر اوست را داشته باشیم. ☑️بله ما یک بار بصورت عقلی برای خود اثبات میکینم که در چیزی که نمی‌دانیم باید به متخصص آن رجوع کنیم.پس بعد از این اصل عقلی تبعیت از آن نظر کاملا عقلانی است و پشتوانه عقلی دارد و روی یک بنای عقلانی بنا شده. 🔺حالا شما فرض کنید آن متخصص خداست و آن علم علم خدا و تمام احکامی که برای ما تجویز کرده! اینکه ما بخواهیم فلسفه همه احکام را بدانیم در واقع طلب علم خدا را کردیم!!! چطور می شود به این فلسفه دست پیدا کرد!⁉️ کانال بصیرت،پاسخ به شبهات و شایعات جهت عضویت @Antishobhe 👈👈👈