متن شبهه: علمای دین نظرات متفاوتی دارند. بعضی ولایت فقیه را قبول ندارند و بعضی نوع مطلقه آنرا قبول ندارند وبعضی نیز هم قبول دارند. مثلاً علامه طباطبایی مفسر المیزان نه انقلاب را ونه حضرت امام را ونه ولایت فقیه را قبول نداشت. آقای منتظری اوایل قبول داشت ولی بعد نظرش تغییر کرد. آیت الله خویی و آیت الله سیستانی نیز نوع ولایت فقیه را به شکلی که در حال حاضر در ایران مطرح است را قبول نداشته وندارند و وکالت فقیه را مطرح نموده اند. حال با چراغ کدامیک باید حرکت کرد. بعضی احادیث نیز حکایت از عدم ایجاد حکومت در زمان غیبت دارد. ما به فتوای کدامیک از علما عمل کنیم؟ آنها که یکشبه به مرجعیت رسیدند ویا آنها که طبق روال حوزه به مرجعیت رسیدند؟ به نظر شرایط برای انتخاب سخت است. پاسخ شبهه: 🔮این متن که ازابتدا تا انتها بیمارگونه وبا جهل یا تجاهل تنظیم شده است اشکلات فراوانی دارد 1⃣هر کس فقیه هست ولایت فقیه را قبول دارد اما اشکال در سعه ی اختیارات هست که این بازمیگردد به مبنای آن فقیه که آیا ولایت فقیه بحثی فقهی هست یا کلامی؟اگر فقهی باشد دائره ی شمولش کم میشود وامور حسبه وولایت برسفها را دربرمیگیرد اما اگر کلامی باشد همان ولایت تشریعی رسول الله خواهد بود که ازآن به ولایت مطلقه تعبیرمیشود. 2⃣درکجا نوشته که علامه مخالف امام وانقلاب بود؟به لینک زیر مراجعه بفرمایید👇👇 http://siasi.porsemani.ir/node/2038 3⃣مبنای آیه الله خویی همان بحث فقهی بودن ولایت فقیه هست اما آیه الله سیستانی که خودشان هم اکنون هم ولی فقیه نافذالحکم هستند آنوقت چگونه مخالفند؟ 4⃣جهت اطلاع از نظرات ایه الله منتظری هم بهتر است به کتاب ولایت فقیه ایشون مراجعه کنید که بدون مطالعه اظهار نظر نکرده باشید 5⃣مرجعیت کار یکشبه نیست بلکه احرازش طرق شرعی دارد .انتصاب نیست بلکه شأنیت هست . کانال بصیرت،پاسخ به شبهات وشایعات جهت عضویت @Antishobhe 👈👈👈