متن شبهه: منظور از اینکه است چیست؟ خدا مرده است. خدا مرده باقی می‌ماند. و ما او را کشته‌ایم. چگونه خود را تسلی خواهیم داد، جنایتکاران تمامِ جنایتکاران را؟ آنچه مقدس‌ترین و مقتدرترین چیز بود که تاکنون جهان به خود دیده است، بر اثر خونریزی بسیار حاصل از چاقوهای ما مرده است؛ چه کسی ما را از این خون پاک خواهد کرد؟ چه آبی برای ما موجود است تا خود را بشوییم؟ چه اعیادی بهر کفاره، چه مناسک مقدسی را از خود ابداع خواهیم کرد؟ آیا عظمت این عمل بیش از اندازه برای ما عظیم نیست؟ آیا نبایستی تنها خود خدایانی دیگر شویم تا شایسته این کار باشیم؟ 📗 نیچه .کتاب دانش شادان، بخش 125، ترجمه ار آلمانی به انگلیسی: والتر کوفمن. پاسخ شبهه: 1⃣عبارت «خدا مرده است» به این معنا نیست که نیچه به خدایی واقعی اعتقاد داشته، یا به عبارت لفظی در ابتدا وجود داشته است و بعدا مرده؛ بلکه انتقال‌دهنده این دیدگاه است که خدای مسیحیت دیگر منبع معتبری از اصولِ مطلق اخلاقی به شمار نمی‌رود. نیچه بحرانی را که مرگ خدا برای فرضیات اخلاقی موجود ایجاد می‌کند، تشخیص داده است: «وقتی فرد ایمان مسیحی را رها می‌کند، حقانیت اخلاق مسیحی را نیز از خود سلب می‌کند؛ این اخلاق به هیچ وجه خود-آشکار نیست... با فروشکستن یک مفهوم بنیادین در درون مسیحیت یعنی ایمان به خدا، شخص تمام آن را در هم می‌شکند؛ هیچ چیز الزام‌آور دیگری در دستان او باقی نمی‌ماند.» 2⃣از همین رو است که در «دیوانه» که بدایتاً به خداناباوران اشاره دارد، مسئله اصلی نگاهداشت هر گونه سیستم ارزشی، در نبود انتظام و دستگاه ارزشی الهی است. 3⃣ «مرگ خدا» شیوه‌ای است برای بیان این مفهوم که بشر دیگر نمی‌تواند به چنین نظام‌های کیهانی‌ای اعتقاد داشته باشد، چرا که دیگر آن را به رسمیت نمی‌شناسد. نیچه بیان می‌کند که مرگ خدا نه تنها منجر به انکار ایمان به یک نظام کیهانی می‌شود، بلکه انکار ارزش‌های مطلق حاصل از آن را نیز در پی خواهد داشت؛ یعنی پس زدن ایمان و اعتقاد به یک قانون اخلاقیِ بیرونیِ (غیرشخصی) و جهان‌شمول که برای همه الزام‌آور باشد. 4⃣در این حالت، فقدان یک بنیان مستحکم و مطلق برای اخلاق، منجر به نهیلیسم می‌شود. پوچگرایی همان چیزی است نیچه در پی راه‌حلی برای آن است، آن هم بر اساس ارزیابی دوباره ارزش‌های بشری. این کار برای نیچه بدان معنا است که به دنبال بنیان‌های عمیق‌تر از آنچه ارزش‌های مسیحی و ادیان عرضه می‌کند، باشیم. یکی از بنیان‌هایی که او بدان دست می‌یابد، «اراده قدرت» است که نیچه آن را به عنوان «جوهره حقیقت» تعریف می‌کند. 5⃣نیچه معتقد است اکثریت مردم این مرگ را به دور از عمیق‌ترین ترس‌ها و اضطراب‌ها به رسمیت نمی‌شناسند. بدین‌گونه وقتی این مرگ به طوری گسترده می‌خواهد تشخیص داده شود و مورد تایید همگانی قرار بگیرد، مردم دچار یاس می‌شوند و نهیلیسم به طور فزاینده‌ای گسترش پیدا می‌کند. تا حدودی به همین دلیل است که نیچه مسیحیت را پوچگرایانه می‌داند. کانال بصیرت،پاسخ به شبهات و شایعات جهت عضویت @Antishobhe 👈👈👈