🔻
بخش دو
🔹همانطور که این آمار این پیشروی را نشان میدهد7 درصد بانوان محجبه بیان کردهاند که مادرشان محجبه نیست. این پیشروی ارزندهای است که سمتوسوی بهرهمندی از سرمایهگذاریهای فرهنگیمان را بهوضوح نشان میدهد. این طیف حجابشان زاییده فضای خانوادهشان نیست و نهادهای اجتماعی و زیست عمومی در جمهوری اسلامی این فضای زیست را برای او فراهم ساخته است.
🔸اما به هر حال دشمن نیز در حال پیشروی در خاک ماست چرا که 24.1 درصد اذعان کردهاند که خواهر غیرمحجبه دارند و با لحاظ اینکه بخشی از ایشان مادران محجبه دارند لذا قسمتی از این درصد را میتوان حوزه پیشرفت دشمن در خاک خودی دانست. از اینرو باید با دقت روی همان بلوک 10-15 درصدی محجبه متمرکز شد. امکان تمرکز بر کل طیفهای مختلف اجتماعی در قدم اول فراهم نیست؛ سنگ بزرگ علامت نزدن است. از یک نقطه کانونی باید آغاز کرد. نقطه مرکزی توجهات ما همین بلوک 10-15 درصدی مورد اشاره در میان خانمهای محجبه تهرانیاند. این قشر تنها با یک منطق زیست همراه خواهد شد. این قشر به دنبال جمع دو پدیده زیست مذهبی و هنجار القائی از محیط است. تا وقتی منطق حجاب برای این طیف تبدیل به منطق هویتی پیشرو نشود، زیستهای دوگانه اینچنینی اقناع نخواهند شد. مسئله اساسی «نوع باور خود محجبهها نسبت به حجاب است» . باید حجاب را به مانند ابتدای انقلاب تبدیل به «نماد هویتی زنان پیشرو نهضت» کنیم. این گونه است که تهدید تبدیل به فرصت میشود. همانطور که طبق شواهد کتاب ارزنده «آن صخره مرجانی»، قبل از پیروزی انقلاب، زن محجبه تبدیل به نماد زن پیشرو نهضت اسلامی شده و حتی زنان مدرن نیز برای رسیدن به این مرجعیت هویتی، محجبه شدند. آنگاه قدرت افسانهای «این صخره مرجانی» را خواهیم دید.
🔹از اینرو هویت مذهبیِ عموم جامعه ایرانی را نباید ندیده گرفت. مذهب در هویت طیف موسوم به غیرمذهبی یا طیفی که به زعم ما کمتر مذهبی است، مرکزیت غیر قابل مناقشهای دارد. جامعه ایرانی جامعهای مذهبی است و طبیعتاً حامل اساسی و مرکزی این هویت، قشر مذهبیاند. اما از همه اینها مهمتر آن است که تمام تغییرات سلبی و ایجابی در کنش دو طیف دیگر، تابعی از قشر مذهبی جامعه است. این قشر بودند که آقای هاشمی را انتخاب کردند و همین قشر نیز آقای خاتمی و سپس آقای احمدینژاد را برگزیدند. هم ایشان پس از آقای احمدینژاد به سمت آقای روحانی رفتند و اکنون آقای رئیسی را بهعنوان رئیس جمهور برگزیدهاند. مشارکت و عدممشارکت را نیز در همین قشر باید جستوجو کرد؛ جای دیگری نرویم. سمتوسوی حرکت جامعه ایران را این قشر تعیین میکنند و رفتار دو طیف دیگر پس از این قشر، تابعی از رفتار این طیف است. تا وقتی سیاستگذاران فرهنگی ـ سیاسی ما قدر این ساخت فرهنگی جامعه ایران را ندانند و ارزش آن را درک نکنند، تحت تأثیر توهمات وادادگی استعماری و لیبرالیسم وارداتی، کلیشههای ناسازگاری را به هارمونی جامعه ایرانی و فضای رسانهای ایران تحمیل میکنند.
♦️مهمترین نتیجه این امر آشفتگی و انفعال در دستگاه محاسباتی فعالان فرهنگی انقلابی ماست. ما برای دلخوشی غیرمذهبیها و کمترمذهبیها سرودهای انفعالی سر میدهیم، غافل از اینکه مسئله اصلی، جامعه مذهبی است و عقبهمان را فراموش کردهایم. وقتی مخاطب اصلی و استاندارد ما، غیرمذهبیها و کمترمذهبیها باشند، طبعاً مخاطب مذهبی ما نیز برای تبدیلشدن به جریان اصلی و استاندارد، خودش را شبیه همان کلیشههای استاندارد خواهند کرد. اما اگر این چرخه برعکس شود و استاندارد ما بدنه مذهبیمان باشد، مطمئن باشیم سریعتر و بدون مانع به نتایج مطلوبی دست خواهیم یافت. هنوز دیر نشده است؛ هنوز بلبلهای عاشق مکتب خمینی (ره) و حاتمیکیاهای جبهه انقلاب قدر شقایقها را میدانند. تنها باید باور کنند که جز برای آنان نخوانند. تا انتخابات فرصت چندانی باقی نمانده است. همین یک هفته را وقت داریم تا طلسم مشارکتنکردن بخشی از بدنه مذهبی را بشکنیم. جای دوری نمیخواهد برویم. این قشر در دسترس همه ما هستند، کافی است از شعاردادن دست برداریم و به جای وادادگی لیبرال و درمان دردهای توهمی پر فیس و افاده القائی، به دردهای واقعی این قشر گوش بسپاریم. دردهای این قشر، دردهای انقلاب است. این دردها، دردهای واقعی جمهوری اسلامی است و درمان آن تنها راه رسیدن به قلۀ تبدیل ایران به الگوی پیشرفته اسلامی.
#ایران_آینده👇
🌐
https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a