#سرود
#ولادت_امام_حسن_ع
سفر کردم تا مدینه رفتم تا اوضاعو ببینم یا للعجب چه محشر بود
خود جبرائیل با جمعی در حال رفت و امد به سمت خونه حیدر بود
یه ماه کامل تو آسمونا بود اما ماه اصلی تو آغوش پیمبر بود
میدیدم ملائک با هم
که به سجده هی میفتن
همه ی در و دیوارا
یا حسن حسن میگفتن
حسن قرآنه
میگم حسن جانانه
حسن بگو که اسمش نشونه ی ایمانه
حسن مصداقه
کرامت و انفاقه
بیا که امشب بازار عیدی دادن داغه
حسن یا مولا حسن حسن یا مولا
....................................
در خونه تا دم سحر وا بود هرچی میومد مهمون جدید بازم جا بود
میزد بارون دونه دونه تا جایی که تموم صحراهای مدینه دریا بود
یه حیدر پیش حضرت زهرا و یه حیدر دیگه توی آغوش زهرا بود
قطرهمو تو اقیانوسم
بی محبتش میپوسم
یا حسن رو پرچم باشه
من تبرکاً میبوسم
شب مسکینه
سفره چقد رنگینه
حسن روی لبهای شیر عرب شیرینه
کرم سرشاره
خدا هوامو داره
از حسنی ها قطعا عذابو برمیداره
حسن یا مولا حسن حسن یا مولا
.