🔰 نکات زیبای رهبر انقلاب درباره شخصیت ممتاز و معنویِ امام خمینی، ۱۴۰۱/۰۳/۱۴ ❖ امام بزرگوار، روح جمهوری اسلامی است؛ اگر این روح از جمهوری اسلامی گرفته بشود و مورد بی‌توجّهی قرار بگیرد، نقشی بر دیوار باقی خواهد ماند. ❖ در سالهای گذشته، درباره‌ی ابعادی از شخصیّت امام صحبت شده است، لکن ناگفته‌ها هنوز بسیار است: هر چه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن ❖ نسل کنونی انقلاب، امام عزیز را به درستی نمی‌شناسند، عظمت امام را نمیدانند؛ امام را با امثال این حقیر مقایسه میکنند؛ در حالی که فاصله بسیار زیاد است، فاصله نجومی است. امام شخصیّت استثنائی بود به معنای واقعی کلمه. ❖ انقلاب را مردم به پیروزی رساندند؛ در این تردیدی نیست، امّا آن دست قدرتمندی که توانست این اقیانوس را به تلاطم دربیاورد، آن شخصیّت فولادین، آن دل مطمئن، آن زبان ذوالفقارگونه که توانست میلیون‌ها انسان را وارد میدان کند، یأس و نومیدی را از اینها دور کند، عبارت بود از امام بزرگوار؛ او عبارت بود از خمینی عظیم! هیچ کسِ دیگر در این کشور قادر به این کار نبود. ❖ آن وقتی که رژیم، در آخرین نَفَسهایش، با کمک آمریکا به فکر این بود که حکومت نظامی برقرار کند، مردم را به خانه‌هایشان بفرستد و در غیاب مردم ریشه‌ی کار را بکلّی از بین ببرد، امام با الهام الهی ــ حقیقتاً با الهام الهی که خودِ امام هم بعداً این را گفتند ــ به مردم گفت بیایید در خیابانها. خیلی از سیاسیّون انقلابی، در آن ساعت، مخالف این کار بودند، میگفتند این خطر دارد برای مردم؛ امام گفتند نخیر! ❖ امام بزرگوار به معنای واقعی کلمه یک آدم ممتاز بود؛ واقعاً ممتاز بود. خصوصیّات شخصی او، خصوصیّاتی بود که در مجموع و همه با هم در کمتر شخصیّتی ممکن بود به وجود بیاید و ما سراغ نداریم؛ یعنی بنده واقعاً در طول تاریخ خودمان هم کسی که همه‌ی این خصوصیّات را با هم داشته باشد سراغ ندارم. ❖ امام، اهل معنویّت و حالات عرفانی بود؛ اهل گریه‌ی سحر بود. مرحوم آقای حاج احمد آقا به بنده گفت سحرها که امام بلند میشوند و در نماز و در دعا گریه میکنند، این دستمال معمولی‌ای که ایشان دارند کفاف نمیدهد، برای ایشان حوله میگذاریم؛ حوله‌ی دست و رو خشک‌کنی برای اشک! اهل این معنویّتها بود. ❖ اهل لطافت روحی بود؛ این کتابهای معنوی امام مثل آداب‌الصّلاة، مثل شرح حدیث [جنود] عقل و جهل را امام تقریباً در جوانی یا اوایل میانسالی ــ حدود چهل‌سالگی ــ نوشته بود؛ از جوانی این جور بود. ❖ از قول امام نقل کرده‌اند ــ بنده این را نشنیده‌ام ــ که امام فرموده باشد که «وَالله من تا حالا نترسیده‌ام»؛ امّا آنچه من خودم دیدم و خودم از امام شنیدم، [این بود که] یک وقتی بنده راجع به یک مسئله‌ای با امام صحبت میکردم، در ضمن صحبت به ایشان گفتم که «شما این کار را نمیکنید چون می‌ترسید...»؛ میخواستم بگویم میترسید که مثلاً فلان مشکل پیش بیاید؛ تا گفتم می‌ترسید، ایشان گفتند من از چیزی نمیترسم! بنده نمیخواستم بگویم «شما ترسو هستید»، این یک تعبیر عرفی معمولی است یعنی «ملاحظه می‌کنید که این اتّفاق نیفتد» امّا کلمه‌ی ترس را که [به کار] بردم، ایشان گفتند من از چیزی نمیترسم. شجاع بود به معنای واقعی کلمه. ❖ اقامه‌ی حق و عدل هدف امام بود، امّا آیا در زیر سقف نکبت‌بار حکومت پهلوی یا هر حکومت وابسته‌ای می‌شود اقامه‌ی حق و عدل کرد؟ طبعاً نه؛ پس هدف بعدی این میشود که انسان این سقف را بشکافد. «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم». @Arefane