#داستان_هایی_از_زندگانی_ائمه
علی بن بابویه جوان مؤدبی بود که دلش با مهدی فاطمه - انس داشت .
ازدواج کرده بود اما بچه دار نمی شد . نامه ای نوشت و داد دست حسین بن روح . سومین سفیر امام .
نامه را خدمت حضرت برد و جواب آورد که : برای تو دعا کردیم و خداوند تو را به زودی دو فرزند نیکو کرامت می کند ...
یکی از آن دو فرزند شد محمد ، معروف به شیخ صدوق ... عالمی که افتخار شیعه است .
و دیگری حسین ... معلم جوانهای زیادی که این جوان ها از فضلا و محدثین شدند
منبع:رجال نجاشی ، ص ۲۶۱
شیخ صدوق یک زمزمه ای شیرینی داشت که : من به دعای حضرت مهدی متولد شده ام ...
دعای عزیز خدا ، نیست را هست می کند،
خرابی را آباد،
دل مرده را زنده ...
دعایش مستجاب است . ای عزیز دل ...
سختیها و گرفتاریها شرایط ما را درهم کرده است ... عزیز ما ، تو به ما هدیه ای ، نگاهی ، گاهی ... دعایی عطا کن ...
خدا به صدقه دهندگان پاداشی نیکو اعطا می کند..
#امام_من
#امام_زمان