خیالت راحت؛
هم عادت میکنی، هم فراموش...
یک روز، در حالی به خودت میآیی که گوشهی فراغتت لم دادهای و همینطور که به آهنگِ مورد علاقهات گوش میکنی و چای مینوشی، چشمت به دلخوشیهای تازهای میافتد که برای خودت ساختهای!
و آن لحظه تازه میفهمی معنای عادت کردن، پذیرفتن و ساختن را...
وقتی به تمام نداشتهها، عادت کردهای،
نشدنیها را پذیرفتهای
و برای خودت، دلخوشیهای تازه ساختهای...
👤 نرگس صرافان طوفان