فقط این پرچمها، این عَلمها، این خیمههایی که در قیامت برافراشته میشود، محل آرامش و آسایش و پناه هستند؛ زیر این خیام، نعمت است.
اولاََ بدانید قیامت تاریک و ظلمات است که چشم، چشم را نمیبیند. «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» (تكویر/ ١)؛ خورشید دیگر تاریک شده است.»
-گرمای آن هم رفته؟
-نه، گرمای شدید! بهحدی گرم است که میفرمایند: «اهل قیامت تا گلویشان در عرقی که کردهاند فرو میروند.»
آب هم نیست، تمام آبهای روی زمین بخار شده است. از شدت عطش، همه زبانها در آمده است.
-کی میمیریم؟
-نمیمیرید.
- آب کجاست؟
آب نیست.
تاریکی محض است. آنجا تجسد اعمال و رفتار ماست. تمام صفات درون انسان دارد بیرون میریزد و آن صفات، با شکل و شمایلی که میگیرند، انسان را آزار میدهند.
با زبانت نیش و طعنه زدی؟ دل رنجاندی؟ حالا مار و عقربهایش، همان کلام تو هستند که آتش به جان این و آن و زندگی مردم زدی!
- کسی جواب مرا میدهد؟
- نه
- چرا؟
-چون در دنیا کسی را صدا نزدی. جواب ندادی. چقدر خدا فرمود که من و دین مرا یاری کنید. چقدر امام زمانت فرمود مرا یاری کنید.
چقدر به یاد امام زمانت بودی؟ اینجا جواب تو را نمیدهند.
ادامه دارد