. دلم می خواست هر شب جمعه با امام زمان کربلا باشم به دنبال یوسف نرجس در بدر توی کوچه ها باشم مرا کشته درد شیدایی امان از این عشق و رسوایی یا اباصالح دلم می خواست قبر گمشده را با امام زمان می شدم زَوار اباصالح روضه می خواند و می زدم من سر بر در و دیوار به یاد آن صورت نیلی که خورده بود از عدو سیلی یا اباصالح دلم می خواست گوشۀ حرمت با امام زمان روضه می خواندم که یک صبح جمعه با مهدی در کنار بقیع ندبه می خواندم رقیه بود و علی اصغر سکینه بود و علی اکبر یا اباصالح دلم می خواست یک دعای فرج قسمتم می شد وادی عرفات به هنگام مردنم می شد آب غسل من آب شط فرات پیمبر بود و گل طاها علی بود و همسرش زهرا یا اباصالح دلم می خواست قسمتم می شد یک محرم در کربلا باشم بگیرم یک مشک پر آب و ساعتی دور بچه ها باشم کنم پیدا دست سقا را ببوسم من اشک زهرا را ~~~~` بیا ای حلال مشکلها تو را جان مادرت زهرا یا اباصالح .👇