سروده استاد حاج سعید حدادیان در پی هفتم آبانماه ۱۴۰۱ الا ! ماجرا این است تمام مشکل آشوبگر فقط است به هر بهانه واهی، عدو بهانه گرفت فقط نه چادر، را نشانه گرفت گهی به سخره گرفته‌است دین و ایمان را گهی به معرکه آتش زده است را گلوی مرد را بریدن آزادی‌ست!؟! و چادر از سر زن‌ها کشیدن آزادی‌ست!؟! و عمق فاجعه این است بین این قاموس ز ارج و قرب خود افتاده واژهء ظهور فتنه به تایید کیست!؟! آمریکا عزای ما عید کیست!؟! امریکا کجاست!؟! به دامان ننگ اسرائیل!؟! شرف کجاست!؟! خشاب اسراییل!؟! شرف عقیده و ایمان و باور است، بیا شرف حفاظت از مرز است، بیا تمام مکتب ما، آرمان ما: حیدر و ذکر روز و شب و روح و جان ما: تمام پیکر اگر سیاه و کبود به جز ثنای علی بر لبش نخواهد بود مکتب علی وردی‌ست که بود نام تو، ورد لب علی وردی غریب نماند، علی کجا تنهاست!؟! علی امیر و علی سرور و علی مولاست ببین به محفل ما نور کبریایی را در آرمان شهید یی را کسی که جان به تو بازد برنده خواهد بود و یاد زنده خواهد بود الا که آه دل اهل خیمه می‌گیرد الا که شیعه شبیه می‌میرد رواست خون دل از ما روان باشد که رسم زجرکشی شیوه سنان باشد الا که باطن اهریمنان هویدا شد دوباره فتنهٔ و سنان هویدا شد دوباره حرمله هر چه سلاح داشت به کف گلوی تشنهٔ را گرفت هدف ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》