〰🌀〰🌀〰🌀〰
غزل در نزد من هرچند جان شعر ایرانیست
تغزل در چنین ایام اما راویِ ما نیست
تغزل لهجهی عشق است و با هر گویشی زیباست
بدا در باورم اینک صدای عشق، گویا نیست
ندیدی یا نه، در تصویرها دیدی مباد اما
ببینی او که روزی همصدایت بود حالا نیست
ببینی روبهرویت ایستاده با نگاهی گنگ
و در پشت نقابش هیچ از آن ایام پیدا نیست
و تو شک کردهای بر دیدهات در خویش میگویی
زبانم لال آیا اوست؟ آیا هست؟ آیا نیست؟
و شاید او هم از خود پرسش بیپاسخی دارد
برایش فرصت تحلیل این ناگفتنیها نیست
مبادا یا نه بادا هرچه باداباد فرقش چیست
زمان شرمساری چشمها وقتی که بینا نیست
غزل میماند و فصل تغزل میرسد حیفا
نگاهی که برایش فرصت دیدار فردا نیست
استاد بهمنی
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂
@asharziba🍂🍃》