┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
💫از جمله معجزات💠 پيامبر(ص) حديث درخت🌳 است
💠اميرمؤمنان ✨على(ع) مىفرمايد:
🔰«من با پيامبر(ص) بودم، زمانى كه گروهى از بزرگان قريش نزد او آمدند و گفتند: اى محمّد تو امر بزرگى (نبوت) را ادّعا مىكنى كه پدران تو و هيچكس از خاندان تو آن را ادعا نكرده است و ما از تو كارى مىخواهيم كه اگر انجامش دهى، مىدانيم كه پيامبر و فرستاده خدايى و اگر انجام ندهى، درمىيابيم كه جادوگر و دروغگويى.
پيامبر(ص) فرمود: چه مىخواهيد؟! گفتند: اين درخت را براى ما فرا خوان تا با ريشههايش [از زمين] كنده شود و جلوى رويت بايستد. پيامبر(ص) فرمود: خداوند بر همه چيز تواناست. اگر اين خواهش شما را برآورد، آيا ايمان مىآوريد و به حقّ گواهى مىدهيد؟! گفتند: آرى. فرمود: من به شما آنچه را مىطلبيد نشان مىدهم و البتّه مىدانم كه به خير و خوبى نمىگرويد و در ميان شما كسى هست كه [بر كفرش باقى مىماند و در جنگ بدر كشته مىشود و]، در چاه افكنده مىشود و كسى هست كه لشكرها گرد آورد. پس از آن پيامبر(ص) فرمود: اى درخت! اگر
تو به خدا و روز رستاخيز ايمان دارى و مىدانى كه من پيامبر خدا هستم، با ريشههاى خود كنده شو و به فرمان خدا جلوى من بايست».
💠اميرمؤمنان(ع) مىفرمايد: «سوگند به خدايى كه آن حضرت را به حق (راستى و درستى) برانگيخت، درخت با ريشههايش كنده شد و آمد، درحالىكه صدايى سخت داشت؛ صدايى همچون صداى بال مرغان. تا جلوى پيامبر(ص) [آمد و] مانند مرغ، بالزنان ايستاد. شاخه بالاى خود را بر سر رسول خدا(ص) و بعضى از شاخههايش را بر دوش من افكند و من در طرف راست آن حضرت(ص) بودم. پس چون آن گروه آن را ديدند، از روى طغيان و گردنكشى گفتند: فرمان بده نيمى از درخت پيش تو آيد و نيم ديگر در جاى خود بماند. پيامبر(ص) درخت را به آن درخواست فرمان داد. پس نيم آن به سوى حضرت رو آورد كه به شگفتترين رو آوردن و سختترين صدا كردن شبيه بود و نزديك بود به رسول خدا(ص) بپيچد. آنان از روى ناسپاسى و سركشى گفتند: امر كن آن نيمه بازگردد و به نيم ديگر خود بپيوندد؛ همچنان كه بود. پيامبر(ص) امر فرمود و درخت بازگشت.
پس من گفتم: كسى جز خدا سزاوار پرستش نيست. اى رسول خدا من نخستين كسىام كه به تو ايمان آوردم و نخستين كسىام كه اقرار كردم به اينكه درخت فرمان و خواست خدا را بهجا آورد؛ آنچه را براى اعتراف به پيامبرى تو و احترام امانت لازم بود. پس همۀ آن گروه گفتند: جادوگر بسيار دروغگويى است. جادويى شگفت دارد كه در آن چابك است و [گفتند:] آيا تو را در كارت غير از اين شخص [كسى] تصديق
مىكند كه مقصود قريش، من بودم».
آنها كه بر قلبشان باطل چيره و به جهل ظلمانى شده بود، هيچكس ايمان نياورد
🔥🔥🔥🔥
📚شرح نهجالبلاغه ج2ص158
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍