. ۱۰۵۶ والله لا افرق عمی عمو جونم بی تو نمی تونم یه لحظه هم حتی ازت جدا نمی مونم بی تو نمی تونم دیدم یکی با نیزه به پیکر تو میزد نیزه‌ی روی سینت از پشت سر دراومد **** با دیدن سینه‌ی تو این سینه میسوزه این سینه میسوزه حرمله‌ی این بیابون قنفذ دیروزه این سینه میسوزه هدف گرفت و زد تیر حرمله بر حنجرم یه جوری زد که افتاد فاصله در حنجرم سخته برام دوباره که بدون پدرشم با دستای کوچیکم باید برات سپرشم **** مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇