. چهل ساله که دلخونم چهل ساله پریشونم نگام به آب که می افته برا تو روضه میخونم گریه میکنم ... که لب تشنه بریدن سرِ تو گریه میکنم ... آب ندادن به علی اصغر تو وای حسین ...... مثه عموم حسن دشمن من و یه روزه پیرم کرد اون از مغیره می نالید من از حرمله‌ی نامرد کی یادم میره  ... با شعبه نخل آرزوم‌و زد کی یادم میره  ... پدر و برادر و عموم‌و زد وای حسین ...... چهل ساله سیاپوشم نرفت بار غم از دوشم مصیبتای شهر شام مگه میشه فراموشم گریه میکنم ... دور محمل ما ازدحام شد گریه میکنم ... عمه ام با شمر همکلام شد وای حسین .👇