•‌<💌> •< > . . اولین مرتبه‌ای که عبدالله را دیدم سال 81 بود منزل خودمان، هیکلی نبود، اما قد بلندی داشت و البته خوش تیپ و خوش بر و رو.{🥰} وقتی قرار شد با هم صحبت کنیم آنچه که برای من اهمیت داشت اخلاق و ایمان طرف مقابلم بود، و اصلا مسائل مالی نه برایم اهمیت داشت و نه حرفی در این مورد زدم.{🙂} عبدالله از کارش و البته سختی‌های زندگی با یک نظامی گفت، و اینکه همیشه در حال ماموریت است.{😥} حرفهایش که تمام شد گفت: آیا بنده را به عنوان همسر می پذیرید؟ و من گفتم: بله.{😇} پدرم پاسدار بود و صحبت‌های عبدالله را در زندگی‌ام تجربه کرده بودم.{🙃} همان دفعه اول عبدالله را دیدم و صحبت کردیم مهرش در دل من جا خشک کرد و وقتی که محرم شدیم همه زندگی‌ام عبدالله شد، یک روز اگر نمی‌دیدمش یا صدایش را نمی‌شنیدم نفس کشیدن برایم سخت می‌شد.{😌} 🌷شـهـیـد مدافع حرم •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal