🔅 ✍️ زاویه دیدت رو عوض کن 🔹روزی هیزم‌شکنی در یک شرکت چوب‌بری دنبال کار می‌گشت و نهایتا توانست برای خودش کاری پیدا کند. 🔸حقوق و مزایا و شرایط کار بسیار خوب بود، به همین خاطر هیزم‌شکن تصمیم گرفت نهایت سعی خودش را برای خدمت به شرکت به کار گیرد. 🔹رئیسش به او یک تبر داد و او را به‌سمت محلی که باید در آن مشغول می‌شد، راهنمایی کرد. 🔸روز اول هیزم‌شکن ۱۸ درخت را قطع کرد. رئیس او را تشویق کرد و گفت همین طور به کارش ادامه دهد. 🔹تشویق رئیس انگیزه بیشتری در هیزم‌شکن ایجاد کرد و تصمیم گرفت روز بعد بیشتر تلاش کند. اما تنها توانست ۱۵ درخت را قطع کند. 🔸روز سوم از آن هم بیشتر تلاش کرد ولی فقط ۱۰ درخت را قطع کرد. 🔹هر روز که می‌گذشت تعداد درخت‌هایی که قطع می‌کرد، کمتر و کمتر می‌شد. پیش خودش فکر کرد احتمالا بنیه‌اش کم شده است. 🔸پیش رئیس رفت و پس از معذرت‌خواهی گفت خودش هم از این جریان سر درنمی‌آورد. 🔹رئیس پرسید: آخرین باری که تبرت را تیز کردی، کی بود؟ 🔸هیزم‌شکن گفت: تیزکردن؟ من فرصتی برای تیزکردن تبرم نداشتم. تمام وقتم را صرف قطع‌کردن درختان می‌کردم! 💢چقدر به فکر تیزکردن تبرمان هستیم؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🇮🇷https://eitaa.com/nokhbeganejavan