#پندانه
مجلسیِ اول (پدر مرحوم مجلسی معروف) كه او هم مرد بسیار جلیل القدر و عالم و متقی و فوق العاده ای بوده و از شاگردان شیخ بهایی است نقل می كند كه شش ماه قبل از وفات شیخ بهایی، روزی ما در خدمت ایشان به زیارت اهل قبور در تخت فولاد اصفهان- كه قبر باباركن الدین در آن جا بوده و شاید هنوز هم باشد- رفتیم. یك وقت دیدم ایشان رو كرد به ما و گفت: شما چیزی نشنیدید؟ گفتم: نه. دیگر سكوت كرد و حرفی نزد، راه افتاد و آمد. از آن روز ما دیدیم حال شیخ تغییر كرده، بیشتر به خود پرداخته، حال توبه و انابه پیدا كرده و یك حال دیگری غیر از حال سابق دارد.
همه ی ما شاگردها حدس زدیم هرچه بود، آن روز اتفاق افتاد. ایشان می گوید من از سایر شاگردها جسورتر بودم، قرار شد من از ایشان بپرسم كه منشأ این تغییر حالت شما چیست؟ رفتم از ایشان پرسیدم، ایشان گفت: من آن روز وقتی از كنار قبر عبور می كردیم این صدا را از قبر شنیدم كه «شیخ در فكر خود باش، مرگت نزدیك است، چرا به خودت نمی پردازی؟ » و شش ماه بعد مرد.
🔷عالم ما عمیق تر و پیچیده تر و رشته دارتر از این حرفهاست كه وقتی قرآن به ما گفت تمام ذرات عالم تسبیح می كنند، بگویید من كه گوشم را می گذارم نمی شنوم! و چرا در لابراتوارها هرچه تجزیه كرده اند، این صدا را نشنیده اند؟ ! این حرفها [از روی ] نادانی است، حقیقتْ چیز دیگری است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج۲۶، ص: ۵۱۷
مارابه دوستان خود معرفی فرمایید👇انتشار با شما
🆔
https://eitaa.com/joinchat/606535787C7771eb5bf5
🆔
https://rubika.ir/joinc/BACABCGD0MUMTGKIGVSRZIMUDOHDRODC