👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
مجله موعود آذر ماه 1392 شماره 147
عــالــم دخـــــان؛ نزدیک شدن عوالم
در سال های قبل از ظهور و در اوج بروز شبهات، فتنه ها و آلودگی های آخرالزّمانی، در اثر فراخوان گسترده انسان ها، بسیاری از دیوارهای حائل میان عوالم انسانی و سایر موجودات، مانند اجنّه برداشته شده و دست آنها در دخل و تصرّف در امور انسان ها باز و بازتر می شود. در آن هنگام، فرمانده و آمر اصلی، موجوداتی نادیدنی هستند که حکم خود را جاری می سازند، جدل می آفرینند، مردمان را به گناه و هتک حرمت تشویق کرده و مسیر را برایشان هموار می سازند. آنان خبائث و زشتی ها را زیبا جلوه می دهند، از عمل خیر ممانعت می کنند، آتش فتنه ها را شعله ور ساخته و باعث بروز انواع و اقسام جرم ها و جنایت ها در میان مردم می شوند. وضعیتی که امروزه به گونه های مختلف، شاهد و ناظرش هستیم.
کلمه شیطان، به دو معنی به کار رفته است، یکی معنوی لغوی است.
شیطان، از «شَطَن» و «شاطن» گرفته شده و هر دو به معنی پلید، خبیث، پست و موجودی سرکش، متمرّد و نافرمان به کار برده می شود. به عبارت دیگر، به هر چیز مرموز، موذی و آزاردهنده، شیطان گفته می شود. این کلمه همچنین به معنی منحرف کننده، یاغی و طاغی، شریر و شرارت کننده، دور بودن و دور شدن از حقّ و حقیقت، دور شدن از رحمت و مغفرت الهی، بدخوی و سخت دل، بدجنس، هلاک کننده و هلاک شونده نیز آمده است.
این معانی و صفات در هر موجودی از انسان یا جنّ و حتّی حیوانات باشد، از مصادیق شیطان است؛ امّا در معنی اصطلاحی، همچنان که متبادر به ذهن عموم مردم می شود، شیطان همان ملعون و متمرّدی است که بر آدم(ع) سجده نکرد و از درگاه الهی رانده شد.
در برخی روایات، نام اصلی ابلیس، حارث (حرث) بوده است که به دلیل داشتن عبادت طولانی، او را عزازیل، یعنی عزیز خدا خطاب می کردند. وی پس از عُجب، ابلیس نامیده شد و پس از امتناع از سجده و رانده شدن از درگاه الهی، شیطان نام گرفت.
آیات بسیاری از قرآن کریم درباره معامله شیطان با انسان، گفت وگو می کند.
از میان انسان ها، بعضی بدون هیچ علم و دانشی درباره خداوند و آفرینش هستی به مجادله می پردازند.
«وَ مِنَ النَّاسِ مَن یجَادِلُ فِی اللهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَ یتَّبِعُ کلَّ شَیطَانٍ مَّرِیدٍ؛1
و برخی از مردم درباره خدا، بدون هیچ علمی مجادله می کنند و از هر شیطان سرکشی، پیروی می نمایند.»
گاه شیطان در پوستین خلق روزگار افتاده، در هنگام قرار گرفتن آنها بر سر دو راهی انتخاب حق یا باطل، تردید ایجاد کرده، آنان را به مسیر باطل سوق می دهد. قرآن در این باره می فرماید:
«قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللهِ مَا لاَ ینفَعُنَا وَلاَ یضُرُّنَا وَ نُرَدُّ عَلَی أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللهُ کالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیاطِینُ فِی الأَرْضِ حَیرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یدْعُونَهُ إِلَی الْهُدَی ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَی اللهِ هُوَ الْهُدَیَ وَ أُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ؛2
بگو آیا به جای خدا چیزی را بخوانیم که نه سودی به ما می رساند و نه زیانی و آیا پس از اینکه خدا ما را هدایت کرده، از عقیده خود بازگردیم، مانند کسی که شیطان ها او را در بیابان از راه به در برده اند و حیران [بر جای مانده] است، برای او یارانی است که وی را به سوی هدایت می خوانند که به سوی ما بیا. بگو هدایت خداست که هدایت [واقعی] است و دستور یافته ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.»
دامنه این تردیدافکنی و شبهه پراکنی، گاه انسان را به وادی حرام خوری، ربا، زنا و. .. می غلتاند.
مصداق این قبیل تردید و شبهه در حال حاضر، بازار بزرگ معاملات و مناسبات اقتصادی همه سرزمین ها را فرا گرفته است. خداوند در قرآن می فرماید:
«الَّذِینَ یأْکلُونَ الرِّبَا لاَ یقُومُونَ إِلاَّ کمَا یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِک بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَیعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللهُ الْبَیعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَیَ فَلَهُ مَا سَلَفَ. ..؛3
کسانی که ربا می خورند، (از گور) برنمی خیزند؛ مگر مانند بر