از باغ می برند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند...
پوشاندهاند صبح تو را ”ابرهای تار“
تنها به این بهانه که بارانیات کنند...
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار میبرند که زندانیات کنند...
ای گل گمان مکن به شب جشن میروی
شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند...
یک نقطه بیش بین رحیم و رجیم نیست
از نقطهای بترس که شیطانیات کنند...
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانهایست که قربانیات کنند...
#فاضل_نظری