#صدیق_تعریف
#تصنیف
#آواز_بیات_ترک
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا دَرنگرد که بی تو چون خواهم خفت
گفتم دل و جان بر سر کارت کردم
هر چیز که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
این من بودم که بیقرارت کردم
بس غم که ز تو بر دل غمخواره گذشت
بس خون که ز دیده ام به رخساره گذشت
زین پس صنما کار مرا چاره مکن
که اندر غم تو کار من از چاره گذشت
https://eitaa.com/AvazBayatTork